زوتر

معنی کلمه زوتر در لغت نامه دهخدا

زوتر. ( ق مرکب ) مخفف زودتر. ( آنندراج ). زودتر و بتعجیل و بشتاب. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
چو این نامه بخوانی هر چه زوتر
بکن تدبیر شهرآرای دختر.( ویس و رامین ).بر مسکنش هر لحظه من نالم ز درد جان و تن
یارب ز لطف خویشتن بازش به من زوتر رسان.جوهری ( از یادداشت بخطمرحوم دهخدا ).دامن او گیر زوتر بی گمان
تا رسی در دامن آخر زمان.مولوی.منتظر در غیب جان مرد و زن
مول مولت چیست زوتر گام زن.مولوی ( یادداشت ایضاً ).زن توقف کرد، مردش بانگ زد
کای عدو زوتر ترا این می سزد.مولوی ( یادداشت ایضاً ).رجوع به زودتر شود.

معنی کلمه زوتر در فرهنگ عمید

= زودتر

معنی کلمه زوتر در فرهنگ فارسی

( صفت ) زود تر بشتاب تر .

جملاتی از کاربرد کلمه زوتر

ایا درویش باتمکین سبک دل گرد زوتر هین میان بزم مردان شین که ایشان جمله رندانند
چو می‌شد با کلاهی ماه گردی چرا این کار را زوتر نکردی؟
چو عشق آمد که جان با من سپاری چرا زوتر نگویی کآری آری
باز عقل از روح مخفی‌تر پرد حس سوی روح زوتر ره برد
زن توقف کرد مردش بانگ زد کای عدو زوتر ترا این می‌سزد
خوش بود گر کاهلی یک سو نهی وز همه یاران تو زوتر برجهی
من و تو هر دو چو لام و الفیم زوتر آ لام الفی بو که شویم
رقصان سوی گردون شوم زان جا سوی بی‌چون شوم صبر و قرارم برده‌ای ای میزبان زوتر بیا
نه مهم بارست و سه ماهم فرح نعمتم زوتر رو از قوس قزح
بگذر ز خشک و از تر بازآ به خانه زوتر از جمله باوفاتر آخر چه بی‌وفایی