عثمانیان
معنی کلمه عثمانیان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عثمانیان
او در جزیرهٔ مدلی (لسبوس در یونان امروزی) بهدنیا آمد. نام اصلی او یعقوباوغلو خضر[الف] بود و لقب «خیرالدین» را سلطان سلیمان عثمانی به او داد. زمانی که برادر بزرگتر وی، ملقب به بابا عروج، در نبردی با اسپانیاییها در الجزایر کشته شد این لقب به خضر رسید. ازآنجاکه نام بابا عروج در زبانهای جنوب اروپا با واژهٔ بارباروسا[ب] (به معنی «ریشقرمز») مشابهت دارد و ازقضا ریش خیرالدین هم سرخرنگ بود، لقب «بارباروسا» برای او ماند. در سال ۱۵۳۴ میلادی، عثمانیان به سرکردگی بارباروس خیرالدین پاشا تونس را اشغال کردند، ولی از سال ۱۵۹۱ حکومت محلی بهگونهای مستقل از استانبول عمل میکرد. وی در استانبول درگذشت.
در اواخر دهه ۱۷۲۰، نفوذ اوژن و دیپلماسی ماهرانه او توانست متحدان قدرتمند امپراتور را در مبارزات خود با دودمان بوربون تضمین کند، اما در سالهای آخر عمرش موفقیت کمتری به عنوان فرمانده کل ارتش داشت. آخرین درگیری او، جنگ جانشینی لهستان بود. اگرچه نظرات در مورد شخصیت او متفاوت است، اما هیچ اختلافی در مورد دستاوردهای بزرگ او وجود ندارد: او به نجات امپراتوری هابسبورگ از تسخیر توسط فرانسه کمک کرد، تهاجم عثمانیان به سمت غرب را دفع کرد و مناطقی را که برای یک قرن و نیم تحت کنترل عثمانی بود، بازپس گرفت. او یکی از حامیان بزرگ هنر هم بود که میراث معماری او هنوز در وین قابل مشاهده است.
شاهان صفوی به دلیل تنفر از عثمانیان اقدام به تحویل بدون مقاومت سرزمینهای جنوبی کشور شامل بندرهای بندر عباس مسقط و جزایر شمال و جنوب خلیج فارس (هرمز، قشم، کیش، خارک، بحرین و…) به پرتقالیها کردند. در دست داشتن این مناطق به افزایش قدرت و تسلط پرتقالیها بر منطقه و افزایش استعمار آنها در هند کمک شایانی کرد. شاه عباس در قرن هفدهم برای پس گرفتن بندر گمبرون به انگلیسیها متوسل شد که یک قدرت استعماری دیگر شده بودند. او با دادن امتیازهای گمرکی به انگلیس و پرداخت هزینه کشتیهای آنها اقدام به بازپسگیری این مناطق کرد ولی به دلیل همین خطاهای صفویان، در عمل، منطقه خلیج فارس تا اواخر قرن بیستم میلادی و دوران محمدرضا پهلوی تحت سیطره انگلستان باقی ماند.
و بوسبک سفیر دیگری از دولتهای فرنگ که در استانبول به سر میبرد، همین مضمون را بدین گونه بیان کرد که: «میان ما و ورطه هلاک تنها ایران فاصلهاست، اگر ایران مانع نبود عثمانیان به سهولت بر ما دست مییافتند.»
کرد از آن پس بهر دفع دشمنان جیشی گزین سخت رزمی کرد با عثمانیان در خانقین
شاه اسماعیل در همین هنگام با یورش عثمانیها مواجه شد. سلطان عثمانی بهنام سلطان سلیم یکم که شیعیان را کافر میدانست، به قصد اشغال کامل ایران با لشکری عظیم به این کشور لشکرکشی کرد. شاه اسماعیل به قصد دفع حمله عثمانیان که پس از فتح دیاربکر، مستقیماً راه تبریز را در پیش گرفته بودند با جمعآوری حدود ۴۰ هزار سرباز در مقابل بیشاز ۱۰۰ هزار سپاه عثمانی به غرب لشکر کشید تا بهرغم کمبود نیرو و استفادهٔ سپاه مهاجم از توپخانه در نبرد چالدران در سال ۸۹۳ خورشیدی در مقابل دشمن ایستادگی کند.
با صلح آماسیه که در سال ۱۵۵۵ میان ایرانیان و عثمانیان به امضا رسید، دو امپراتوری توافق کردند تا قفقاز را بین خود تقسیم کنند، قراردادی که تا اواخر سده هجدهم پای بر جا ماند. با این صلح، ارمنستان غربی، کردستان غربی و گرجستان غربی تحت فرمان عثمانی درآمد، درحالی که جنوب داغستان، ارمنستان شرقی و شرق گرجستان به صفویان رسید.
ورود عثمانی به جنگ جهانی اول با حمله غافلگیرکننده آنها به سواحل روسیه در دریای سیاه در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۹۱۴ روی داد. در عرض چند روز پس از حمله، روسیه و متحدانش، بریتانیا و فرانسه، به عثمانی اعلان جنگ دادند. باوجود شکست نهایی عثمانیان در این جنگ، آنها در ابتدای جنگ موفق به کسب چند پیروزی در نبردهایی مانند گالیپولی نیز شدند.
پس از اینکه عثمانی در دهههای پایانی خود، بخشهای وسیعی از قلمروهای سابق خود را در کریمه، بالکان، قفقاز و مدیترانه از دست داد، حدود ۷ تا ۹ میلیون نفر از این مناطق به آناتولی (ترکیه آسیایی کنونی) و تریس شرقی (ترکیه اروپایی کنونی) مهاجرت کردند. همچنین با شکست عثمانی در جنگ اول بالکان، حدود ۴۰۰ هزار مسلمان و ۴۰۰ هزار غیر مسلمان به آناتولی مهاجرت کردند که البته بسیاری از آنان به دلیل وبا در جریان فرار از سرزمینهایی که عثمانیان در بالکان از دست داده بودند، جان خود را از دست دادند. جاستین مککارتی، از تاریخنگاران معاصر، برآورد میکند که در صد سال آخر امپراتوری عثمانی، چند میلیون مسلمان در شبه جزیره بالکان کشته شدهاند.
از آنجایی که فرانسه و عثمانی هر دو با هابسبورگها دشمنی و سر جنگ داشتند، به صورت طبیعی متحد یکدیگر محسوب میشدند و سرانجام نیز پیمان اتحادی به امضا رساندند. فتح نیس و کورسیکا توسط فرانسه، به ترتیب در سالهای ۱۵۴۳ و ۱۵۵۳، درحالی روی داد که سلیمان برای فرانسوای یکم، پادشاه فرانسه، نیروهای کمکی ارسال کرده بود و بارباروس خیرالدین پاشا آنان را رهبری میکرد. یک ماه پیش از فتح نیس، فرانسه به عثمانی در تسخیر استرگم در شمال مجارستان یاری رسانده بود. فتوحات عثمانیان در این منطقه منجر به آن شد که فردیناند یکم، از پادشاهان خاندان هابسبورگ، تسلط عثمانی در مجارستان را به رسمیت بشناسد.[نیازمند منبع]