سبیله

معنی کلمه سبیله در لغت نامه دهخدا

( سبیلة ) سبیلة. [ س َ ل َ ] ( ع اِ ) راه و روش یا بطور عام. ( از منتهی الارب ).
سبیلة. [ س ُ ب َ ل َ ] ( اِخ ) جایگاهی است در ارض بنی تمیم بنی حمان را. ( معجم البلدان ) :
قبح الاله و لااقبح غیرهم
اهل السبیلة من بنی حِمّانا.( از معجم البلدان ).

معنی کلمه سبیله در فرهنگ فارسی

جایگاهی است در ارض بنی تمیم بنی حمان را

معنی کلمه سبیله در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَبِیلِهِ: راه و روش او
معنی سَرَباً: مسلک و مذهب (سرب و نفق عبارت است از راهی که در زیر زمین کنده شده و از نظر عموم پنهان است . در عبارت "فَـﭑتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی ﭐلْبَحْرِ سَرَباً " گویا راهی را که ماهی موسی پیش گرفته و به دریا رفت تشبیه به نقبی کرده که کسی پیش بگیرد و ناپدید شود)
ریشه کلمه:
سبل (۱۸۱ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه سبیله

قوله تعالی: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ یعنی مال الزّکاة و الجزیة و سایر ما سبیله الی بیت المال. میگوید: مال زکاة و جزیت ذمّی و مالی که در شرع، مصرف آن بیت المال است هشت صنف است که رب العزة درین آیت بیان کرد و ملک ایشان کرد تا بر ایشان قسمت کند بسویّت بهشت قسمی، هر قسمی ثمنی و هر صنفی باید که کم از سه کس نباشند، آن ثمن بر ایشان قسمت کند که ربّ العزّة بلفظ جمع یاد کرده و اقلّ الجمع ثلثه.
فلمّا قالها نوح، خلی الشیطان سبیله فدخل و دخل الشیطان معه فقال له نوح: ما ادخلک علیّ یا عدوّ اللَّه؟ فقال: الم تقل ادخل و ان کان الشیطان معک؟ قال: اخرج عنّی یا عدوّ اللَّه قال: لا بد من ان تحملنی معک. فکان فیما یزعمون فی ظهر الفلک.
و قیل لا یتم فی الدنیا من امورها الا بالحدید و منفعتها، وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ ای لیری اللَّه من ینصر دینه و من یضرب بالسیف و الزجّاج و النصّال فی سبیله و ینصر اولیاءه و رسوله قوله بِالْغَیْبِ یعنی و هم مؤمنون باللّه بظهر غیب منهم لم یعاینوه و انما یحمد و یثاب من اطاع بالغیب إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ، ای قدیر منیع منتقم من عباده غالب لا یغلبه احد اشار بهذا الی غناه فی نصرة دینه عن الانصار و الضاربین فی سبیله بالسیف.
تن نیز به یک سبیله شد راست نقش دویی از میانه برخاست
و قیل نسب النّسیان الیهما لانّ موسی نسی تعرف خبر الحوت و قد بلغ الموضع الموصوف له و نسی الفتی ان یخبره بما کان من الحوت، «فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ» ای اتّخذ الحوت طریقا له من البرّ الی البحر، «سَرَباً» ای سرب فیها سربا و السّرب اسم و مصدر یقال سرب یسرب سروبا و سربا اذا دخل سربا غیر عمیق. و قیل تقدیره فاتّخذه سبیله سربا فهما مفعولان، کقوله: «وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا».