شرفنامه
معنی کلمه شرفنامه در دانشنامه اسلامی
نسخه فارسی، به تصحیح ولادیمیر ولییامینوف زرنوف رسیده و در 1377ش، توسط انتشارات اساطیر به چاپ رسیده است. در این نسخه، شاهد سخن ناشر به قلم عبدالحسین جربزهدار، مقدمه مصحح روس ولییامینوف زرنوف (درجمادیالاخر 1276/ژانویه 1860م)، پیشگفتاری از همو و محتوای مطالب هستیم. شرفنامه تصحیح زرنوف در سالهای 1860 تا 1862م، چاپ شد.
مقدمه فرانسوی چاپ سنتپترزبورگ، ضمن مقابله با مقدمه عربی چاپ قاهره در این اثر، به فارسی ترجمه شده است.
شرفنامه دو بار به ترکی و یک بار در 1305ش، به دست محمد علی عونی از عربهای مصر، به عربی ترجمه شده است.
از تفاوتهای ترجمه عربی ترجمه روژبیانی و نسخه فارسی در این است که نسخه فارسی در دو جلد ارائه شده و ترجمه عربی روژبیانی در یک جلد. همچنین مقدمههای کتابها متفاوت است؛ در نسخه فارسی سخن ناشر و مقدمه مترجم روس را شاهدیم، اما در ترجمه عربی مقدمههای چاپ اول و دوم آن به دست محمد جمیل ملا احمد روژبیانی را میبینیم و سپس مقدمه محمد علی عونی و ترجمه عربی از فرانسه مقدمه زرنوف را.
مترجم مینویسد: در کشف الظنون نوشته شده: در تاریخ شرف خان بدلیسی، معروف به میر شرف، امرا و حکام اکراد ذکر شدهاند... گرایش غربیان به ترجمه این اثر و ستایشش توسط آنان، از نشانههای اهمیت آن است... آنان این اثر را ترجمه و چاپ کرده و بر آن تعلیقه زدهاند؛ درحالیکه شرقیان به این کار اولویت دارند؛ ازاینرو، ما به چاپ و نشر آن بعد از تصحیحش از روی سه نسخه معتبر همت گماشتیم و حواشیای را که استاد محمد علی عونی بر اعلام وارده در آن زده، هم ذکر کردیم.
[ویکی فقه] شرفنامه (تعریب محمد علی عونی). «شرفنامه» اثر شرف خان بدلیسی، تاریخ مفصل کردستان به زبان فارسی بوده که از منابع اصلی تاریخی مربوط به قوم کرد به شمار می آید. وی کتاب را در ۱۵۹۷ م به پایان رساند و عبدالرحمن شرفکندی آن را به زبان کردی ترجمه کرد.
مولف که یکی از تاریخ نگاران برجسته تاریخ کردان می باشد، اثر خویش را به نام سلطان عثمانی، محمد سوم نوشته است. ترجمه عربی این اثر، توسط محمدعلی عونی، با مقدمه یحیی الخشاب صورت پذیرفته است. مترجم مقدمه ای بر این کتاب نوشته و در سه بخش به کرد و کردستان پرداخته است. شرفنامه منبع مهمی در تاریخ کردان و سرزمین کردستان و از با ارزشترین مآخذ در بررسی تاریخ ایران و عثمانی به ویژه در قرن دهم است که مؤلف آن خود شاهد بسیاری از رخدادهای این دوره بوده است. این اثر، علاوه بر نقل وقایع، شامل آگاهی های فراوانی درباره شیوه حکومتی، دستگاه مالیاتی و دیوانی و اطلاعات جغرافیایی، به ویژه درباره بدلیس، است. بدلیسی، که از اعضای حکومت و دیوانسالاری دو دولت ایران و عثمانی بوده، با اندک جانبداری از عثمانیان، به روایت رویدادها پرداخته است.
منبع
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
[ویکی نور] شرفنامه (تعریب). شرفنامه اثر شرف خان بدلیسی، تاریخ مفصل کردستان به زبان فارسی بوده که از منابع اصلی تاریخی مربوط به قوم کرد به شمار می آید. وی کتاب را در 1597 م به پایان رساند و عبدالرحمن شرفکندی آن را به زبان کردی ترجمه کرد.
مولف که یکی از تاریخ نگاران برجسته تاریخ کردان می باشد، اثر خویش را به نام سلطان عثمانی، محمد سوم نوشته است.
ترجمه عربیِ این اثر، توسط محمدعلی عونی، با مقدمه یحیی الخشاب صورت پذیرفته است. مترجم مقدمه ای بر این کتاب نوشته و در سه بخش به کرد و کردستان پرداخته است.
شرفنامه منبع مهمی در تاریخ کردان و سرزمین کردستان و از با ارزشترین مآخذ در بررسی تاریخ ایران و عثمانی به ویژه در قرن دهم است که مؤلف آن خود شاهد بسیاری از رخدادهای این دوره بوده است. این اثر، علاوه بر نقل وقایع، شامل آگاهی های فراوانی درباره شیوه حکومتی، دستگاه مالیاتی و دیوانی و اطلاعات جغرافیایی، به ویژه درباره بدلیس، است. بدلیسی، که از اعضای حکومت و دیوانسالاری دو دولت ایران و عثمانی بوده، با اندک جانبداری از عثمانیان، به روایت رویدادها پرداخته است.
شرفنامه؛ تاریخ مفصل کردستان
[ویکی فقه] شرفنامه (کتاب). «شرفنامه» حاوی تاریخ قبایل و سلسله های مختلف کرداز ابتدا تا سال ۱۰۰۵ ه/ ۱۵۹۶ م است. محتوای شرفنامه از اطلاعات مندرج در کتابهای گوناگون تاریخ مشرق زمین و نیز از اطلاعات پیران موثق و قابل اعتماد و خاطرات خود مؤلف برگرفته شده است.
نویسنده در این کتاب به بیان انساب طوایف کرد، حاکمان و والیان کردستان ، حکام و امراء دیار بکر و حریره و دینور و شهره زوال وفضلویه و لرکوچک و مصر و شام و اردلان، عمادیه و چمشکزک و پالو و جرموک و پازوکی و زنگنه و بدلیس و غیره پرداخته است. این کتاب توجه بسیاری از محققان اروپایی را از اوایل قرن نوزدهم میلادی به خود جلب کرد. به گفته برخی از ایشان «شرفنامه» معتبرترین، مهم ترین و قابل ملاحظه ترین بخش تاریخ کرد است. این کتاب حاوی جزئیاتی است که در هیچ جای دیگر ذکر نشده اند مثل سنت ها ، آداب و رسوم، روایات تاریخی افواهی یا وصف وقایعی که خود مؤلف شاهد آنها بوده است و از این بابت منبعی است با ارزش که اهمیت آن در وصف نمی گنجد. علی الخصوص که در زمینه تاریخ کرد، صرف نظراز شرفنامه، چیزی جز اطلاعات پراکنده در آثار مورخان در اختیار نیست و این اطلاعات هرچند که واقعا بس فراوان هستند، هیچ چیز کاملی عرضه نمی کنند و به کمک آنها هرگز نمی توان موفق به تدوین یک تاریخ منسجم ملت کرد، که به طوایف و قبایل بسیار منقسم می شود، شد. لذا شرف که در کتاب خود علاوه بر آن چه توانسته بود از کتب عربی، فارسی و ترکی برگیرد مقدار قابل توجهی اطلاعات کاملا تازه گردآورده و خلا بسیار بزرگی از تاریخ ملت های آسیا را پر کرده است.
ویژگی ها و معایب
ویژگی کتاب، ارزش علمی آن است چرا که حدود سیصد سال است که این کتاب وجود دارد و تاکنون هیچ کتاب دیگری که در خور مقایسه با آن باشد تالیف نشده است. همچنین در این کتاب مقادیر قابل توجهی اطلاعات کاملا تازه گردآمده و بر حسب ترتیب قبیله ای منظم گشته است. اما دو عیب عمده را می توان در این کتاب مورد اشاره قرار داد: ۱- مؤلف در نقل وقایع و اطلاعاتی که از آثار نویسندگان قبل ازخود برگرفته است، احتیاط و هوشیاری کمتری به کار برده است. او گاهی وقایع را بدون نظم و ترتیب درهم می آمیزد، در نقل و ضبط اسامی خاص اشتباه می نماید و گرفتار اشتباههای تاریخی آشکار می شود. ۲- درباره سبک نگارش کتاب هم باید گفت هر چند که ساده و مفهوم است اما چنانچه استعمال مفرط ابیات شعری و نیز شماری اندک از جملات مدعیانه و مطنطن باب سلیقه مردم مشرق زمین را از آن کنار بگذاریم، اصلا پرورده و سخته نیست.
نسخه شناسی
...
جملاتی از کاربرد کلمه شرفنامه
ایل کلهر همانطوری که امروزه هست، در گذشته نیز زادگاه بسیاری از دانشمندان و هنرمندان غرب ایران بودهاست. در گذشتههای دور فرهاد کوهکن مشهور به «فرای» را از خود دانستهاند. چنانکه صاحب شرفنامه مینویسد: نهنگ دریای محنت و پلنگ کوهسار مشقت، فرهاد که در زمان خسرو پرویز ظهور کرده از طایفه کلهر است این سخن روایت سینه به سینه آگاهان ایل را که جوانان کلهر بر قلههای زاگرس آتشافروز جشنهای باستانی و حامل تندیسهای هنری و مذهبی بر صخرههای سخت گذر بودهاند را قوت میبخشد.
ایل پازوکی نام یکی از قبایل کرد است که اعضای آن در مناطق کردنشین غرب آسیا و بخشی از آنان در تهران زندگی میکنند. نام این ایل در شرفنامه بدلیسی اثر شرفخان بدلیسی که به زبان فارسی دری و درباره کردان نوشته شده، ذکر گردیدهاست. کلمه پازوکی را به اشکال مختلف مانند بازیکی، بوزوکان و بازوکان هم نوشتهاند. ایل پازوکی در ابتدا یک اتحادیه قبیلهای بود.
در شرفنامه بدلیسی دو بار از آنها یاد شدهاست. اول، در باب امارت بوتان، به عنوان یکی از چهار طایفه ساکن فینیک. دوم، در باب امارت ایوبیان حصن کیفا.
استاد محییالدین صالحی در کتاب سرود بادیه تولد خانمنصور را ۱۱۰۵ هجری قمری ثبت نمودهاست. وی پسر میرمیدان پسر منصورخان اول پسر محمدجعفر گپو (دو پسر به نامهای منصورخان و شهبازخان داشتهاست؛ منصوربیگ یا شهباز بیگ) که نویسنده شرفنامه هم به این اسامی (منصورخان و شهبازخان) اشاره نمودهاست. محمدجعفر گپو پسر محمدحسنخان پسر اسدخان میباشد که بعدها ایل و طایفهٔ «مهسۊری کلهر» را به خود اختصاص دادهاند و از نژادگان ایل دلیر و شهیر کلهر و حاکم منطقهٔ ایوان در اواخر دوران صفویه و حکومت نادرشاه بودهاست.
نام ایل جمور/ جمیر در کتاب شرفنامه بدلیسی/ بتلیسی که در عصر صفوی و در معرفی ایلات و عشایر کردستان بزرگ نگاشته شده، نیامده است و همین باعٽ شده که مححقان در تعیین دقیق هویت ایلی و عشایری آنان با مشکل روبرو شوند. محتمل است در آن زمان ایل جمور/ جمیر بخشی از یکی ایلات بزرگ تر کرد بوده باشد.
کتاب او به نام شرفنامه، تاریخ مفصل کردستان، که به زبان فارسی نوشته شده از منابع اصلی تاریخی مربوط به کردان به شمار میآید. وی شرفنامه را در ۱۵۹۷ میلادی به پایان رساند.کتاب شرفنامه مهروی اثر نواده اوست که درک دقیقی از حوادث تاریخی دارد.
شرف خان بدلیسی در کتاب شرفنامه بدلیسی در ارتباط با جد بزرگ طوایف گرزدین وند امیر الامرای کردها در سال ۱۰۰۵ هجری قمری چنین آوردهاست: «او الحق مردیست به زیور فهم و فراست آراسته و بحلیه عقل و کیاست پیراسته در حفظ و حراست ولایت و ضبط و صیانت عشیرت از امثال و اقران ممتاز و منفرد در امور جهانداری و تدبیر دنیا داری در میانهٔ حکام کردستان بر همگنان سرافراز و از حیثیات جبلی در فن موسیقی از علمی و از عملی پیشتر و راست کار و سر حلقهٔ عشاق دایره ادوار است و در فنون سخاوت و اقسام فتوت و مروت و شجاعت یگانه اعصار و ثانی حاتم و اسفندیار با خورد و بزرگ به طریق مدارا و مواسا سالک و به جمیع ادوات و آلات ظروف و اوانی حکومت مالک بالفعل.»
در کتاب شرفنامه بدلیسی، در ذکر قبایل حصن کیفا از قبیله «کوردلی کبیر» و «کوردلی صغیر» یاد شده است.
«ساكنين منطقه چگنی: ميرزاوند، شاهكرمی، بداق و سبزوار بودهاند ... طولابیها و شيراوندها بعدها به اين ناحيه آمدهاند. طايفه طولابی از نسل ميرناصر پسر ميرجنت بودهاند و از حدود بينالنهرين به اين سرزمين كوچ كردهاند و دربار صفويه، ميرناصر را با سمت رياست، روانه چگنی ساخته است. اينان در سماق سكونت اختيار كردهاند. هر چند اين مطلب متكی بر اسناد تاريخی نبوده و در صحت مطالب آن ترديد هست، ولی با توجه به مطالب تواريخ گزيده و شرفنامه درباره طوايفی كه در لرستان زندگي كرده و آنها را در كتب تاريخی و جغرافيا ذكر كردهاند، تيره توابی مذكور در شرفنامه و گزيده با نام طولابیها منطبق است ولي آنچه برای نگارنده(ساكی) مسلم است، ميرجنت نيز چون ميرقيصر(جد غضنفریها) از نزديكان اتابكان لر بوده است.»