معنی کلمه لف و نشر در لغت نامه دهخدا
لف و نشر مرتب آن را دان
که دو لفظ آورند و دو معنی
لفظ اول به معنی اول
لفظ ثانی به معنی ثانی.
مثال :
فعل المدام و لونها و مذاقها
فی مقلتیه و وجنتیه و ریقه.ابن حیوس.فروشد به ماهی و برشد به ماه
بن نیزه و قبه ٔبارگاه.فردوسی.به روز نبرد آن یل ارجمند
به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست.فردوسی.مصراع دوم لف است و چهارم نشر است ومصراع سوم نشر دوم است و لف چهارم.
بسوزد بدوزددل و دست دانا
به بی خیر خارش به بی نور نارش.ناصرخسرو.( مصراع اول لف و نشر مرتب و مصراع دوم لف و نشر مشوش یا نامرتب است ).
گفتم چو رشوه بودو ریا مال و زهدشان
ای کردگار باز به چه مبتلی شدم.ناصرخسرو.جان و دل ولی و عدوی تو روز و شب
از وعده و وعید تو پر نور و نار باد.مسعودسعد.دست با رحم و تیغ بی رحمش
گه زرافشان و گه سرافشان باد.مسعودسعد.از عفو و خشم تو دو نمونه ست روز و شب
وز مهر و کین تو دو نمونه ست شهد و سم.مسعودسعد.آن روشن و تیره عارض و زلفش
چون روی پری است و رای اهریمن.مسعودسعد.نور و ظلمت بود به عفو و به خشم
آب و آتش بود به مهر وبه کین.مسعودسعد.آری به قوت و مدد و تربیت شود
باران و برگ و گل ، گهر و اطلس و عسل.انوری.دوم آن است که نشر بر ترتیب لف نباشد، چنانکه ابونصر فراهی گوید:
لف و نشر مشوش آن را دان
که دو لفظ آورند و دو معنی
لفظ ثانی به معنی اول
لفظ اول به معنی ثانی.