عبدالقادر

معنی کلمه عبدالقادر در لغت نامه دهخدا

عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن القاسم بن احمد الانصاری السعدی العبادی المالکی. از علماء عربیت بود. به سال 814 هَ. ق. به مکه متولد شد و در 880 هَ. ق. درگذشت. وی قضاوت مالکیه مکه را یافت. از تصنیفات اوست : هدایة السبیل فی شرح التسهیل. حاشیة علی التوضیح.حاشیة علی شرح الالفیة للمکودی. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن شیخ بن عبداﷲبن شیخ بن عبداﷲ العیدروس. وی مورخ و باحث و از مردم یمن بود. در حضرموت سکونت جست. سپس به احمدآبادهند رفت. مولد او به سال 978 هَ. ق. است و به سال 1038 هَ. ق. به احمدآباد درگذشت. از تألیفات اوست :النورالسافر فی اخبار القرن العاشر. الروض الناضر فی من اسمه عبدالقادر من اهل القرنین التاسع و العاشر. الفتوحات القدسیة فی الخرقة العیدروسیة. الحدائق الحضرة فی سیرة النبی و اصحابه العشرة. الحضرة العزیزة بعیون السیرة الوجیزة. الانموذج فی مناقب اهل بدر. الدرالثمین فی بیان المهم من علم الدین. غایة القرب فی شرح نهایة الطلب. الروض الاریض. و آن مجموعه منظومه های او است. قرة العین فی مناقب الولی با حسین. الزهر الباسم من روض الاستاذ حاتم. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن صالح بن عبدالرحمان الحلمی البانقوسی. وی فقیهی حنفی و فاضل و از مردم حلب بود. از تألیفات اوست : سلک النضار. تعلیق علی اوائل صحیح البخاری و شروحی دیگر. وی به سال 1142 متولد شدو به سال 1199 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ )ابن عبدالکریم الوردیغی المغربی. فقیهی مالکی و نحوی فاضل بود. از تألیفات اوست : سعدالشموس و الاقمار و زبد شریعة النبی المختار که در فقه و مذاهب اربعه است. بغیة المشتاق لاصول الدیانة و الاذواق. سلوة الاخوان فی الرد علی اهل الجحود و العدوان و جز آن. وی به سال 1313 هَ. ق. به مصر درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن اسماعیل العبدلانی. وی فقیهی متصوف و کردی الاصل است. به سال 1164 هَ. ق. به حلب متولد شد و سپس به دمشق رفت و به سال 1178 درگذشت. از تألیفات اوست : سلاح السفرفیما یوجب الظفر. رحلة الی الحجاز. الجمع الاوفی فی الصلاة علی المصطفی. رغبة الزوار فی الارتحال لزیارة الابرار. تحفة الاحباب فیمایجب به الخطاب. فردوس التدریس فی شرح قصیده محمدبن ادریس. زبدة اللیالی فی شرح عقیدة الامام غزالی. جود الموجود فی جحودالوجود. الکنز الاسنی فی شرح اسماء اﷲ الحسنی. المواضحة القویمة الفتح الربانی فی آداب طریقة الگیلانی. عین الصحو فی عوامل النحو. تحفة الاحبة فی علم اصول الحدیث. ( از الاعلام زرکلی ).

معنی کلمه عبدالقادر در فرهنگ فارسی

مراغه یی ملقب به [ حافظ ] و [ گوینده ] موسیقی دان معروف ایرانی ( ف. ۸۳۷ ه.ق . ). وی در آغاز در خدمت سلطان احمد جلایر در بغداد و مورد لطف وی بود چندانکه شاه او را [ یارعزیز ] خطاب میکرد . سپس در سلک مصاحبان و ملازمان [ میرزامیرانشاه ] قرار گرفت . در سال ۸٠۲ چون بکرات امیر تیمور شنیده بود که میرانشاه همواره بشرب شراب و صحبت ساقیان سیم اندام و در مجلس موسیقی بسر میبرد و از مملکت داری فارغ استحکم کرد که ندما و ملازمان وی را جمله بردار کشند و استاد [ قطب الدین نایی ] و [ حبیب عودی ] و [ عبدالقادر ] از آن جمله بودند که هر سه در فن موسیقی و ادوار شهرت بسزا داشتند . دو تن اول را بدار کشیدند ولی عبدالقادر مجالی یافت و بگریخت و چندی پنهان بود تا پس از مدتی که در مجالس قلندران صرف وقت کرد نزدیک بارگاه تیمور آمد و باواز بلند قر آن خواندن آغاز کرد و مورد عفو قرار گرفت . عبدالقادر پس از فوت امیر تیمور بملازمت شاهرخ در آمد و از او نیز مهربانیها دید . وی درانواع فضایل و از جمله در علم موسیقی وادوار کامل بود و چنانکه گفته اند هیج یک از ابنائ زمان بپای او نمیرسید . در علوم قرائت و شعر و کتابت و خط زحمات بسیار کشیده بکمال رسید عبدالقادر کتاب خود [ مقاصدالالحان ] را که در موسیقی نوشته بنام سلطان مراد دوم پادشاه عثمانی اتحاف کرد و از سمرقند باسیای صغیر رفت و در سال ۸۳۶ کتاب را بدو تقدیم نمود . وی در پایان حیات نزد شاهرخ تیموری میزیست و کتاب [ جامع الالحان ] را در سال ۸۱۸ بوی تقدیم داشت . کاب دیگری در شرح [ کتاب الادوار ] صفی الدین نوشته ( ظاهرا این آخرین تالیف اوست ). از نوشته های او چنین برمیاید که وی کتابی بنام [ کنزالالحان ] نوشته بوده و در آخر آن نغمات موسیقیی را که خود ساخته با خطی مخصوص تحریر کرده بوده ولی ازین کتاب اثری در دست نیست ( کارنامه بزرگان ایران ۷ - ۳٠۵ )
راشدی قاضی و مفتی قسطنطنیه و از فقهائ مغرب بود از تالیفات اوست : حاشیه علی شرح السید للمواقف العضدیه عائلات قسطنطنیه و قبائلها و عربها و بربرها رساله فی تحریم الدخان و جز آن وی در حدود سال ۱۱۱۲ هجری قمری درگذشت

معنی کلمه عبدالقادر در فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالقادر (پسر) (عربی) (تلفظ: abdolqāder) (فارسی: عبدالقادر) (انگلیسی: abdolghader)
معنی: بنده پروردگار توانا، بنده ی خدای توانا، ( اَعلام ) ) عبدالقادر جزایری: [، قمری] میهن پرست و رهبر الجزایری، که از سال تا با اشغالگران فرانسوی جنگید ولی سرانجام شکست خورد و تسلیم شد، او را به فرانسه بردند، ) عبدالقادر گیلانی: [، قمری] صوفی و زاهد ایرانی، بنیانگذار سلسله ی درویشان قادری معروف به قادریه، ) عبدالقادر مراغی [قرن و هجری] موسیقیدان ایرانی، از مردم مراغه، که در خدمت سلطان حسین جلایری، امیر تیمور، شاهرخ و مراد، سلطان عثمانی بود، کتابهای متعددی در موسیقی نوشت از جمله: مقاصد الالحان، کنزالالحان، شرح ادوار و جامع الالحان، ( عربی ) بنده ی توانا ( خدای )، ( در اعلام ) نام چندین تن از اشخاص سیاسی، علمی، ادبی و هنری در تاریخ

معنی کلمه عبدالقادر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالقادر (ابهام زدایی). عبدالقادر ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • امیر عبدالقادر جزایری، روحانی مجاهد، شاعر، ادیب، عالم، عارف و قهرمان ملی الجزایر در قرن سیزدهم هجری/ نوزدهم میلادی• عبدالقادر بن عمر بغدادی، بَغْدادی، عبدالقادر بن عمر بن بایزید بن احمد ۰۳۰-۰۹۳ق / ۶۲۱-۶۸۲م ، ادیب و لغت شناس • محیی الدین عبدالقادر گیلانی ، عبد القادر گیلانی، (۴۷۱- ۵۶۱ ق/ ۱۰۷۸- ۱۱۶۶ م)، عارف و شاعر ایرانی• عبدالقادر بن عبدالقاهر حرانی، حرّانی، عبدالقادر بن عبدالقاهر، ملقب به ناصح الدین، فقیه و محدّث حنبلی سده ششم و هفتم• عبدالقادر بن محمد جزیری، جزیری ، عبدالقادر بن محمد، فقیه و کاتب حنبلی • عبدالقادر بن محمد نعیمی دمشقی، عبدالقادر بن محمد النعیمی الدمشقی از قضات دمشق• عبدالقادر بن ملوک شاه بدائونی، مترجم از عربی و سانسکریت به فارسی و مورّخ دربار اکبرشاه (حک ۹۶۳-۱۰۱۴ق /۱۵۵۶- ۱۶۰۵م ) از سلاطین تیموری هند• ملاعبدالقادر همه وند، از روحانیون عارف و شاعر مجاهد اهل سنت کردستان ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری• عبدالقادر سلمان المعاضیدی ، مولف کتاب واسط فی العصر العباسی در موضوع جغرافیای شهرها
...

جملاتی از کاربرد کلمه عبدالقادر

ابراهیم بن عبدالقادر بَرّی هاشمی شهرت‌یافته به ابن بَرّی (۱۸۶۴–۱۹۳۵م) فقیه حنفی، ادیب و شاعر حجازی بود. مرجع فتوا در روزگار عثمانی و قاضی در روزگار سعودی (۱۳۴۴–۱۳۴۶) بود. به زبان ترکی تسلط داشت و به سفرهایی به شام، آناتولی، مغرب و نجد رفت. تعلیقاتی نگاشت.
ز عبدالقادر ار خواهی شد آگاه خود او شاهد بود بر قدرت الله
اولاد بن عبدالقادر (به عربی: أولاد بن عبد القادر) یک شهرداری در الجزایر است که در استان الشلف واقع شده‌است. اولاد بن عبدالقادر ۱۷٬۳۸۵ نفر جمعیت دارد.
باصل و حال ایجادات بینا ز عبدالقادر از اینروست اعلا
در ۱۶ فوریه ۲۰۰۸، عبدالقادر جاسم محمد، وزیر دفاع عراق به خبرنگاران گفت که این افزایش «بسیار خوب کار می‌کند» و عراق نیاز «فوری» به نیروها برای حفظ امنیت مرزهای عراق دارد. او گفت که «نتایج سال۲۰۰۷ ثابت می‌کند که بغداد اکنون خوب است».
ادوار (به معنی دورها یا دایره‌ها)، در تئوری موسیقی قدیم ایران و کشورهای دیگر جهان اسلام، نظریه‌ای برای توصیف و طبقه‌بندی موسیقی بوده‌است. این نظریه در آثار نظریه‌پردازان بعد از اسلام دیده می‌شود و در آثار صفی‌الدین ارموی و عبدالقادر مراغی به تفصیل شرح داده شده‌است. پس از تحول مقام به دستگاه، نظریه ادوار تقریباً کنار گذاشته شد.
از بازیکنان قابل توجه می توان به روگر مارشه، اسکار هایسرر، تادی شیسوسکی، رائول دیان، لوئیس فرناندز، ماکسیم بوسیس، دیوید ژینولا، لوئیس سوبرینیو، پیر لیتبارسکی، انزو فرانچسکولی، آلفرد بلوش و روبن پاز اشاره کرد. دیان یک دهه را در این باشگاه گذراند (۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰) و در سال ۱۹۳۱، اولین بازیکن سیاه‌پوست تیم ملی فرانسه بود. او در جام جهانی فوتبال ۱۹۳۸ با عبدالقادر بن بوعلی، هم تیمی خود در راسینگ که یکی از اولین بازیکنان شمال آفریقا در تیم ملی بود، بازی کرد. از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، مکان باشگاه پس از دستیابی به توافق مالی با کمون، به لوالوآ-پره پرت نزدیک شد.
احمد عبدالقادر (عربی: أحمد محمد عبد القادر رضوان؛ زادهٔ ۲۳ مهٔ ۱۹۹۹) بازیکن فوتبال اهل مصر است.