شجرها

معنی کلمه شجرها در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شَجَرَهَا: درختش (کلمه شجر عبارت است ازروییدنیهایی که ساقه دارند )
ریشه کلمه:
شجر (۲۷ بار)ها (۱۳۹۹ بار)
(به فتح، ج) درخت، اهل لغت گفته‏اند هر چه از روئیدنیها تنه دارد شجر است و آنچه تنه ندارد نجم و عشب و حشیش است . یعنی علف و درخت سجده می‏کنند. شجر را مطلق و واحد آن را شجره گفته‏اند مثل ثمر و واحد شجره گفته‏اند مثل ثمر و ثمره، تمر و تمره نحو . ولی در بعضی آیات شجره مطلق نیز آمده است نحو . . اما احتمال دارد در این آیات کل فرد فرد مراد باشد. * . مراد از شجر مشاجره و تنازع است منازعه را از آن تشاجر گویند که سخن دو خصم یا خصوم مثل برگ و شاخه درخت به هم مختلط می‏شوند (مجمع) یعنی: پس نه به خدایت قسم اهل ایمان نمی‏شوند تا تو را در اختلاف خویش حاکم کنند. در نهج البلاغه خطبه 106 آمده «وَ تَشاجَرَتِ النّاسُ بِالْقُلُوبِ». * . معنی آیه در «خضر» دیده شود. * . مراد از شجره همان درختی است که آدم و زنش از خوردن آن نهی شدند. درباره آن اختلاف است: تاک، درخت انجیر، درخت کافور گفته‏اند در تورات درخت معذفت است ولی این افسانه نمی‏کند حال‏آن که فرموده «وِعَلَّمَ آدَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها». قرآن مجید روشن نمی‏کند که‏آن چه درختی بود ولی تأثیر آن را نقل می‏کند: و آن جمله «فَتَکُونا مِنَ الظّالِمینَ» است که در صورت خوردن به زحمت می‏افتادند چنانکه خود گفتند . و نیز آیه . روشن می‏کند که در اثر خوردن از آن وضعشان تغییر کرد و عورتین آنها در اثر ریختن لباسهایشان چنانکه فرموده . * . در «رأی» مفصلا گفته شد که مراد از شجره ملعونه بنی امیه است.

جملاتی از کاربرد کلمه شجرها

ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی الْعَرْشِ وجدت فی تفسیر ابی بکر النقاش، یروی: ان اللَّه عز و جل کان عرشه علی الماء قبل ان یخلق شیئا غیر ما خلق قبل الماء، فلما اراد ان یخلق السماء اخرج من الماء دخانا، فارتفع فوق الماء فسما علیه، فسمّاه سماء، ثم ایبس الماء فجعله ارضا واحدة، ثم فتقها فجعلها سبع ارضین فی یومین فی الاحد و الاثنین، فخلق الارض علی حوت، و خلق الجبال فیها و اقوات اهلها و شجرها و ما ینبغی لها فی یومین یوم الثلاثاء و الاربعاء. ثم استوی الی السماء و هی دخان فجعلها سبع سماوات فی یومین یوم الخمیس و الجمعة. و انما سمّی یوم الجمعة لانه جمع فیه خلق السماوات و الارض. فلمّا فرغ من خلق ما احب استوی علی العرش، فذلک قوله: خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ.
اما ای دوست! بهشت و دوزخ نیز باتست، در باطن خود باید جستن؛ وهرکسی را بر قدر مرتبۀ او باشد: چندانکه در دنیا جملۀ خلایق از اول تا آخر خورند و خواهند خوردن، در بهشت ابلهی، بهشتی بخورد بیک ساعت چنانکه ذره‬ای ملالت نباشد، و در اندرون او با دید نیاید. پس چه باشد که یک طعام در بهشت بیک طعم، ذوقهفتاد طعام باشد؛ و هفتاد گونه حلاوت یابد از یک طعام! این، بهشت عموم باشد؛ و بیان درجۀ مأکولات و شجرها و حوریان و انواع کرامتها و مقامات عجایب و غرایب خود در کتب بسیار است.
به بستان از شجرها تاک دارد سرفرازی ها بلند اقبالی دوران نصیب دست وا گردد
هم مغز افرینش و هم مایه حیات هم دایه شجرها هم مادر گیا
ثمرها را نظرها کن در شجرها چو آثار مؤثر در اثرها
باش تا دوران شجرها بردماند زین چمن کز بلندی سایه اندازند بر باغ جنان