شانه زن

معنی کلمه شانه زن در لغت نامه دهخدا

شانه زن. [ ن َ / ن ِ زَ ] ( نف مرکب ) پیراینده موها بشانه است. ( از بهار عجم ). کسی که شانه میکند و مویهارا پرداز مینماید. ( ناظم الاطباء ). خوارکننده مو به شانه. شانه بر موی زننده. تا خوار و نرم شود و کرکی و گوریدگی برود و تارها از هم باز شود :
عنبربویش بصد تجمل
از شانه زنان زلف سنبل.محسن تأثیر ( از بهار عجم ).|| که شانه بر موی قرار دهد. که شانه بر گیسو قراردهد تا موی استوار ماند و زیبا نماید. || که در بافتن گلیم و جاجیم و یا حلاجی پنبه آلت چون شانه بکار دارد.

معنی کلمه شانه زن در فرهنگ فارسی

پیراینده مو ها بشانه است خوار کننده مو به شانه .

جملاتی از کاربرد کلمه شانه زن

کم شانه زن بزلف دل زار عاشقان تا کی از این پریش وطن در بدر کنی
چون نعش دیو را جوش کفن شد ظفر زلف علم را شانه زن شد
ماشطهٔ حسن جمیلان فکر شانه زن زلف خیالات بکر