سامس

معنی کلمه سامس در لغت نامه دهخدا

سامس. [ م ُ ] ( اِخ ) جزیره ای است در دو هزارگزی شبه جزیره آسیای صغیر که فیثاغورس حکیم در آنجا تولد یافت و امروز متعلق بدولت ترکیه است. ( تاریخ تمدن قدیم ایران ). جزیره ای است که در دماغه میکال در یونیه آن زمان واقع بود و در زمان داریوش جزو ممالک ایران گردید. رجوع به ایران باستان صص 275، 287، 496، 556، 612، 627، 629، 650، 653، 654، 668، 693، 829، 865، 866، 893، 939. و رجوع به ساسوس شود.

معنی کلمه سامس در فرهنگ فارسی

جزیره ایست یونانی در دریای اژه در مغرب ترکیه داخل مجمع الجزایر اسپراد ۳۲۷٠٠ تن سکنه . کرسی آن و اثئوس و آن موطن فیثاغورس بود و شراب مشک آن معروفست .

جملاتی از کاربرد کلمه سامس

از کتیبه ای که باقیمانده که از زمان سلطنت همسرش است، سامس سراموس دوم به همراه آیوتاپا به عنوان یک زوج خوشبخت شناخته می‌شوند.
آیوتاپا (متولد حدود ۲۰ پیش از میلاد) یک شاهزاده خانم از کوماژن بوده، که دختر شاه مهرداد سوم کوماژن، همسر ملکه پادشاه سوریه سامس سیراموس دوم از امسا بود.