سارمات

معنی کلمه سارمات در لغت نامه دهخدا

سارمات. ( اِخ ) ( قوم... ) قبائل مختلف چادرنشینی بودند که سرزمینی بنام سارماتیه می زیستند. هردوت و هیپوکرات از مورخان قدیم تاریخ آنان را از قرن پنجم قبل از میلاد میدانند. قومی بودند کوتاه قد و فربه و سیاه چرده و با خلق و خوئی ملایم. در لشکرکشی داریوش بزرگ به سرزمین سکاها بسال 514 ق. م. سارماتها باسکاها ضد داریوش اتحاد کردند و بعد با مهرداد اشکانی متحد گردیدند. در روزگار اغسطس ( اگوست ) امپراتور روم قلمرو آنان تا مصب رود دانوب امتداد داشت. یکی ازتیره های آنان بنام رکسلان میان دانوب و دن استقرار یافت و تیره دیگری بنام یازیگ از کوههای کارپات گذشتند و در قرن اول مسیحی در حوضه رودخانه های دانوب وتیس سکونت اختیار کردند. بعدها طغیان و انقلاب بردگان قوم سارمات و یازیگ را بدو شعبه سارماتهای سلطنتی و سارماتهای شخم زن تقسیم کرد. در روزگار کنستانتین کبیر امپراتور روم [306 - 337 م. ] 300000 تن از سارماتهای سلطنتی که با فشار رقیب از سرزمین خود رانده شده بودند بحمایت آن امپراتور در روم جای داده شدند. دو نسل بعد، سارماتهای مطیع هونها و مستهلک در آنان گردیدند. مشیرالدوله در ایران باستان گوید: ظن قوی این است که سارماتها و سکنه سکائیه قدیم یعنی ، کشاورزان سکائی آریائی بوده اند. ( ایران باستان ج 1 ص 617 ). هرودوت گوید: یونانیان یا آمازونها ( زنان سکائی که مانند مردان بجنگ و شکار میرفتند و پستان راست را می بریدند تا بهتر تیر اندازند ) جنگیدند و بر آنان غالب شدند. بعد این آمازونها بکشور سکاها درآمدند و پس از یکی دو جنگ دریافتند که اینان زنند و با آنها ارتباط یافتند. و چون آمازونها اخلاق زنان سکائی را نمی پسندیدند، یعنی از خانه نشینی بیزار بودند میل به جنگ و شکار داشتند شوهرانشان را تحریک کردند که از دریای آزوو بگذرند و بماوراء آن مهاجرت کنند آنان چنین کردند و مردم سارمات بوجود آمدند. حالا هم زنان سارماتی بی شوهران شان به جنگ و شکار میروند. سارماتها به زبان سکائی سخن میگویند ولی به لهجه ای که از زمان قدیم خراب شده ، چه زنان آمازونی نتوانسته اند زبان سکائی را کاملاً فراگیرند. راجع به زناشوئی رسم آنان چنین است : دختری تا دشمنی نکُشد شوهر نکند بعضی دختران پیر میشوند شوهر نمیکنند چه حاضر نیستند چنین کاری کنند. ( ایران باستان ج 1 ص 600 و 601 ). کنت کورث می نویسد: ملت سکائی که همسایه ترکیه است از مشرق به طرف شمال انتشار یافته و چنانکه گمان میکنند همسایه سارماتها نیست بل جزو آنهاست. یعنی سکاها و سارماتها از یک ملت اند. ( ایران باستان ج 2 ص 1708 ). مهرداد اشکانی با لشکری مرکب از ده هزار تن ، سپاه هشتاد هزار نفری سکائی و سارماتی را در شمال کریمه و جنوب روسیه کنونی شکست داد. ( ایران باستان ج 3 ص 2137 - 2138 و 2282 ). نویسندگان عهد قدیم غالبا سه قوم را در پشت کوههای قفقاز نام میبرند: آلاتها، سارماتها و سکاها. ( ایران باستان ج 3 ص 2460 ).

جملاتی از کاربرد کلمه سارمات

موشک سارمات به نام سَرمَت‌ها، قوم باستانی ایرانی‌تبار استپ‌های روسیه نام‌گذاری شده‌است.