مار افعی

معنی کلمه مار افعی در لغت نامه دهخدا

مار افعی. [ رِ اَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی ازمار که افعی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) :
چو مار افعی بر خویشتن همی پیچید
ز نیم ضربت آن مارپیکر آتش و آب.مسعودسعد.جهان چون مار افعی پیچ پیچ است
ترا آن به کزو در دست هیچ است.نظامی.

معنی کلمه مار افعی در فرهنگ فارسی

قسمی از مار که افعی نیز گویند

معنی کلمه مار افعی در دانشنامه آزاد فارسی

مار اَفعی (viper)
مار اَفعی
هر یک از مارهای سمی، دارای دندان سمی در جلو دهان، از خانوادۀ افعی ها. طول افعی ها از ۳۰ سانتی متر تا سه متر متغیر است و اغلب دارای طرح هایی لوزی شکل یا کنگره دارند. اغلب زنده زایند. افعی ها حدود ۱۵۰ گونه دارند. افعی های واقعی، از زیرخانوادۀ ویپرین، در افریقا و جنوب غربی آسیا یافت می شوند و عبارت اند از مار جعفری (افعی) Vipera berus، افعی پُفی افریقایی Bitis arietans، و افعی شاخ دار شمال شرقی افریقا Cerastes Cornutus. زیرخانوادۀ دوم، کروتالینه، شامل بیشتر افعی های حفره دار برّ جدید (قارۀ امریکا) است، ازجمله مارهای زنگی و مارهای سَرمِسی قارۀ امریکا. این مارها دارای حفرۀ حساس به حرارت، بین چشم و منفذ بینی شان اند. در ایران، از جنس Vipera شش گونه شناسایی شده است که با دوازده گونۀ دیگر مجموعاً خانوادۀ ویپریده را تشکیل می دهند.

جملاتی از کاربرد کلمه مار افعی

از عقوبتهای جاه و مال تو فردا ترا چاه تیره به ز جاه و مار افعی به ز مال
گزدم از خار او کند مسواک مار افعی درو نیابد خاک
ورا بارگی باش و گیتی بکوب چنان چون سر مار افعی به چوب
از تن اژدهای رایت تو مار افعی شود عدو را نی
جهان چون مار افعی پیچ پیچ است مخواه از وی کز او در دست هیچ است
منه دل برین زلف پرتاب و پیچ چو دیوانه بر مار افعی مپیچ
جهان چون مار افعی پیچ پیچ است ترا آن به کزو در دست هیچ است