لگام گسیخته

معنی کلمه لگام گسیخته در لغت نامه دهخدا

لگام گسیخته. [ ل ُ / ل ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) مطلق العنان. افسارسرخود. بی بندوبار. لاابالی.

معنی کلمه لگام گسیخته در فرهنگ معین

( ~ . گُ تِ یا تَ ) (ص مف . ) بی بند و بار، لاقید، لاابالی .

معنی کلمه لگام گسیخته در فرهنگ عمید

۱. اسبی که افسارش را پاره کرده.
۲. [مجاز] لاقید، بی بندوبار، سرخود.

معنی کلمه لگام گسیخته در ویکی واژه

بی بند و بار، لاقید، لاابالی.

جملاتی از کاربرد کلمه لگام گسیخته

«ارمنستان می‌بیند که آرامش بتدریج به کشورش بازمی‌گردد و از مشکلاتش کاسته می‌شود. او امروز نسبت به تمام لحظات دو سال عمرش از همه وقت قوی تر است. تا آنجا که سرنوشتش به خودش بستگی دارد ثابت کرده‌است که قادر به تأمین آن هست، ولی این سرنوشت به قدرتهای لگام گسیخته بیگانه نیز وابسته است.»