لاقطه

معنی کلمه لاقطه در لغت نامه دهخدا

( لاقطة ) لاقطة. [ ق ِ طَ ] ( ع ص ، اِ ) خوار ناکس. ( للذکر و الانثی ). || لاقطةالحصی ؛ سنگدان مرغ. فی المثل : لکل ساقطة لاقطة؛ ای لکل َ کلمة سقطت من فم نفس تسمعهافتلقطها فتذیعها؛ یعنی هر سخن را که از دهان برآید شنونده است که میشنود و شایع میکند. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه لاقطه در فرهنگ فارسی

خوار ناکس . سنگدان مرغ

جملاتی از کاربرد کلمه لاقطه

شه لاقطه بود کطری به نام دلیری جهانگیر و جوینده کام