لابه کردن

معنی کلمه لابه کردن در لغت نامه دهخدا

لابه کردن. [ ب َ / ب ِ ک دَ ] ( مص مرکب ) لابه ساختن. زاری و خواهش کردن :
کرد عیسی لابه ایشان را که این
دائم است او گم نگردد از زمین.مولوی.پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی
گوشه کشیده است از آن گوش به من نمیکند.حافظ.

معنی کلمه لابه کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تضرع کردن زاری کردن : تر و خشک یکسان همی بدرود و گر لابه سازی همی نشنود . ( شا. لغ. ) ۲- درخواست کردن التماس کردن . ۳- تملق گفتن چاپلوسی کردن . ۴- فریب دادن .

جملاتی از کاربرد کلمه لابه کردن

واسطهٔ مخلوق نه اندر میان بی‌خبر زان لابه کردن جسم و جان
کرد چون دید لابه کردن سخت راه برداشت رفت سوی درخت
هزار دستان در پیش گل خروش کنان چو لابه کردن عاشق بپیشگاه حبیب