قوم تاجیک

معنی کلمه قوم تاجیک در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تاجیک، نام قومی مسلمان و فارسی زبان، از اقوام آریایی هستند. تاجیکان از کهن ترین ساکنان بومی آسیای مرکزی و افغانستان بوده اند و امروزه افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و در ناحیۀ سین کیانگ چین نیز به سر می بـرند.
برخی نام «تاجیک» را از قبیله ای به نام «تاج» گرفته اند . (جم : منسوب به تاج به معنای افسر، دیهیم، کلاه کیانی) و برخی تاج را صورت مقلوب واژۀ «جـات» دانستـه اند. همچنین «تاجیک» همـان آریـایی و پـاک و نجیب و اصیـل زاده و میهمان نـواز معنا می دهد. در متون پهلوی واژۀ «تاژیکان»، به معنای «عرب» آمده است: «که ما چه دیدیم از دشت تاژیکان» و «بیاوریم کین تاژیکان» (در قطعه شعر مربوط به بهرام ورجاوند، نک : ) و بـاز از آمدنِ تاژیکان به ایرانشهر و رواج بخشیدن ایشان دُش دینی و دُش خواهی را سبئوس، تاریخ نگار ارمنی، نیز واژۀ تاجیک را همه جا به معنی «عرب، اعراب» آورده است. تاژیک و تاجیک به معانی گوناگون ضد و نقیض دیگری هم آمده است، مانند کودک عرب؛ قبیله ای از قبایل عرب؛ طایفۀ غیرعرب، ترک و تبعۀ ترک و طایفۀ غیر ترک.
ریشه تاجیک
برخی تاجیک را قومی از اقوام مغول پنداشته اند، در صورتی که مغولان غیر خود را تاجیک می نامیدند و پان ترکیست ها، مسلمانان شیعۀ شهر بخارا را فارس ـ تاجیک و سنی های بخارا و اطراف آن را ازبک می خواندند؛ از این رو، بیشتر تاجیکان بخارا را ازبک می دانستند. برخی نیز تاجیک را از ریشۀ «تات» و قومی آریایی، و برخی هم آمیزه ای از قوم عرب و ایرانی، بعد از تسخیر ایران به وسیلۀ مسلمانان عرب می دانند. ( که تاجیک ها را از نسل عرب هایی می داند که در اوایل دورۀ مسیحیت یمن را ترک کرده، به شمال رفتند) سرزمین تاجیک، در سدۀ ۶ م یکی از بخش های مهم امپراتوری هخامنشیان بود. به نوشتۀ سوندرمان سغدیان عرب ها را «تاژیک» می گفته اند، اما او خود «تاجیک ها» را مانویانی دانسته است که به فارسی نو صحبت می کنند، و از سدۀ ۳ق/ ۹م ادبیات مانوی برجسته ای به فارسی نو پدید آورده اند. در سالنامه های چینی سدۀ ۲م، از قومی به نام های هماهنگ «ته آجی» و «تائوچی» یاد شده است که احتمال قوی می رود، صورت پیشین «تاجیک» در زبان چینی ها باشد . تبتی ها برای واژۀ تاجیک این صورت ها را آورده اند: gzigs- ، stag-gzig، rta-mjug، stag-bzhi،. rtag ta-zig بنابر گزارش نویسنده ای چینی در کتاب خود (تألیف: ۶۹۴م)، ساکنان تخارستان را که در سدۀ ۱ ق م می زیسته اند، «داشی» می گفته اند که یقیناً تاجیکِ امروزه اند. به گفتـۀ تورسان زاده، نام تاجیـک از آغاز پیدایش بر همۀ پارسی گویان عجم به کار رفته است. محیط طباطبایی با توجه به ابهام و تعقید کلمۀ تاجیک باور دارد که این کلمه صفتی برای ایرانی فارسی زبان بوده، و بر غیر ایرانی اطلاق نمی شده است و تاجیک ها از قبیلۀ «طی» عرب نبوده اند و در اسناد کهنه و نو یافتۀ ختنی در سدۀ ۴ ق صورت «تژیک» آمده است. ( که تاجیک ها را قومی آریایی نژاد خوانده، و بر این باور است که تاجیک نام جدید نژادی تمام آریایی و فارسی زبان است)در دیوان لغات الترک نیز کلمۀ «تَژک» به معنای تاجیک آمده است. داعی الاسلام در فرهنگ نظام، تاجیک را نسل ایرانی و فارسی زبان، و این نام را مبدل «تازیک» دانسته، و از نسل تازی (عرب) بودن و در میان عجم بزرگ شدن تاجیک ها را صحیح ندانسته است و می گوید: تاجیک در افغانستان و ترکستان به فارسی زبانان در مقابل «ترک» گفته می شود (برای تلفظ تازیک به جای تاجیک، نک )در آسیای مرکزی به عرب های ساکن در بخارا، سمرقند، نسف، ترمذ، کولاب و قبادیان که از بازماندگان عرب هایی هستند که در عهد کهن آمده، و در آنجاها ماندگار شده اند، تاجیک نمی گویند. به گفتۀ سمعانی عرب های قبادیان از عرب های قبیلۀ تمیم بوده اند. اینها امروزه هم خود را عرب می دانند، اگر چه زبان مادری خود را فراموش کرده، و مانند تاجیک ها دری گفتار شده اند و از عرب های بخارا فقط بخشی تا آغاز سدۀ ۱۴ش/۲۰م زبان مادری خود را حفظ کرده بودند طبق رسوم عرب های آسیـای مرکـزی، پسران عرب حق ازدواج با دختران تاجیک را داشتند، اما پسران تاجیک نمی توانستند با دختران عرب ازدواج کنند . کسروی به نقل از حمدالله مستوفی از بومیان فارسی زبان آذربایجان با نام «تاجیکان» یاد می کند. و مینوی بر این باور است که مراد از تاجیک (تاژیک و تازیک) در کتب فارسی، اتباع و ساکنان ایرانی مناطق ایرانی نشین بوده، و این نامی است که ترکان بر ایرانیان گذاشته اند.
روند تشکل قوم تاجیک
روند تشکل قوم تاجیک در ۳مرحلۀ تاریخی، و ۳منطقۀ جغرافیایی صورت گرفته است:نخست، در دورۀ ساسانیان ( ۲۲۶- ۶۵۲ م) در شمال شرقی خراسان.دوم، در سده های ۱ و ۲ق/۷ و ۸م در ماوراء النهر.سوم، در عهد سامانیان (۲۶۱- ۳۸۹ق/۸۷۵- ۹۹۹م) در قلمرو دولت بخارا. ترکیب قومی تاجیکان در هزارۀ ۱ق م عبارت بوده است از سغدی ها (وادی زرافشان، قشقه دریا، حاشیه و میانۀ سیردریا)، باختری ها (حاشیۀ سرگه و میانۀ جیحون)، فرغانی ها (وادی فرغانه)، سارت ها (کنار سیردریا، خوارزم)، سکایی های صحرایی (آسیای میانه، نواحی کوهستان تیان شان، آلای و پامیر)، مرغیانی ها و پارت ها که با زبان های باستانی ایرانی گفت و گو می کردند. در اسناد تورفان که حاوی سرودهای مانوی و متعلق به هزار سال پیش است، کلمۀ تجگنی۳ آمده که صفتی است مشتق از نام تاژ یگ (تاجیک) که معرف سخنگویان به زبان فارسی نوین بوده است. علی شیر نـوایی و بابر، تاجیکان هرات و فرغانه را «سارت» گفته اند. اصطلاح «سارت» در زمان تیموریان (۷۷۱-۹۱۶ق/ ۱۳۶۹-۱۵۱۰م) کاربرد بیشتری داشتـه، و مترادفِ تاجیک بوده است. شمار بسیاری از سارت ها زبان خود را به ترکی عوض کرده اند. کهن ترین منبعی که از حضور تاجیکان در قلب آسیای مرکزی خبر می دهد، تواریخ هرودت (سدۀ ۵ ق م) است. وی دوبار از تاجیکان به صورت «دادیکه» و «دادیکس» نام برده است و در بخش هفتم کتابش در شرح میزان مالیات هر یک از اقوام به طایفۀ دادیکه، و هنگام سخن از پوشاک اقوام، به پوشاک سغدی ها و دادیکس ها اشاره می کند و می نویسد آن ها با «قبای چرمی و قداره و تیرکمان و نیزۀ مادی مسلح، و از لحاظ لباس درخشان رنگین خود و چکمه ای که تا زانو می رسیده، کاملاً برجسته بودند». به گفتۀ پیرنیا دادیک یا دادیکس ها پیشینیان تاجیک های قرون بعد بوده اند که اکنون هم در بخارا و حدود آن سکنا دارند. واژۀ دادیک از دوبخش «داد» بـه معنای عدالت و «ـ یک» īk ـ پسونـد، ترکیب یافته است. با این پسوند امروزه هم واژ ه های بسیاری در زبان تاجیک کاربرد دارند، مانند خندانیک، گریانیک، لغژانیک، چسپانیک؛ پسوند-īk در شکل کوتاه نیز می آید: تاجکِ گردون کش، لشکرشکن. در شمار قبیله های تاجیکانی که در سیستان به سر می برند و نام باستانی خود را حفظ کرده اند، قبیلۀ «دادی» نیز هست . امیرشاهی دادیک را به عنوان «تاجیک» قبول ندارد و می گوید: این واژه به معنای پشتون است که در پاکتیکا زندگی می کردند. در اوستا واژه های «دا»، «دات» و «داته» به معنی داده، دادن، بخشیدن، دانستن، اندیشیدن، دادگری و داوری کردن آمده است. این واژه ها احتمالاً با واژۀ تاجیک ارتباط دارند. اهوره مزدا گفته است: «نخستین سرزمین و کشـور نیـکی که من ــ اهوره مزدا ــ آفریدم»، « ایران ویج» بود، بر کنارۀ رودِ «دایتیا» ی نیک». دایتیا به یقین با واژۀ تاجیک و تات هم ریشه است. ( برای ایران ویج، نک )قومی را هم که با نام «تور» (سکاییان) در آسیای مرکزی به سر می برده اند، از نیاکان تاجیک دانسته اند. در بخش هایی از آسیای مرکزی دولت هایی بر سر کار بودند که تاجیک به شمار می رفتند، مانند غوریان (سده های ۴-۶ق/۱۰-۱۲م) در افغانستان، کَرْت ها (سده های ۷- ۸ق /۱۳-۱۴م) در هرات، سربداران (۷۳۷- ۷۸۸ق/۱۳۳۷-۱۳۸۶م) در سمرقند و دولت تاجیک درواز و وَنْج (تا سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م) در شرق تاجیکستان کنونی.
سهم اقوام در تشکل قوم تاجیک
...

جملاتی از کاربرد کلمه قوم تاجیک

امرالله صالح (زاده ۱۳۵۱) سیاستمدار اهل افغانستان و معاون اول آخرین رئیس‌جمهور افغانستان بود. وی سابقهٔ ریاست عمومی امنیت ملی و وزارت امور داخله افغانستان را نیز در کارنامه دارد. او از نگاه تباری به قوم تاجیک تعلق دارد. وی در ۲ جدی/دی ۱۳۹۷ از سوی رئیس‌جمهور محمداشرف غنی به حیث وزیر امور داخله/کشور افغانستان به جای ویس احمد برمک گماشته شد. امرالله صالح در ۲۹ جدی ۱۳۹۷ برای حضور در تیم محمداشرف غنی برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۸ از سمت وزارت داخله استعفا داد و حمدالله محب به صورت موقت جانشین او شد.
باشندگان شهرستان مرغاب از قوم تاجیک اند، وبه زبان فارسی و به گویش بدخشی سخن می‌گویند.