قبلها

معنی کلمه قبلها در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَبْلِهَا: قبل از او-قبل از آن
ریشه کلمه:
قبل (۲۹۴ بار)ها (۱۳۹۹ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه قبلها

نوائب دهر لیتنی مت قبلها ولم ار عدوان السفیه علی الحبر
این اسپ دوست دارم، خواهم که در راه خدای خرج کنم، از من بپذیر. مصطفی (ص) اسامة بن زید را بخواند و اسپ بوی داد. زید دلتنگ گشت، گفت: «من این از بهر صدقه آوردم. مصطفی (ص) گفت: «اما انّ اللَّه قد قبلها منک!»
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ این عباد جماعتی مسلمانان بودند در مکه، کافران ایشان را تعذیب میکردند و رنج می‌نمودند، تا بعضی را بکشتند و بعضی را باز فروختند عمار یاسر بود و مادر وی سمیه، و پدر وی یاسر، و بلال و خباب بن الارت، میگویند اول کسی را از مسلمانان که کشتند در اسلام مادر و پدر عمار یاسر بودند، قیل ربطت ام عمار بین بعیرین ثم وجئی قبلها بالرمح مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم بوی بر گذشت و او را بر آن صفت دید، گفت صبرا، آل یاسر، فان موعدکم الجنة.
نسیم الصبح زر منی ربی نجد و قبلها که بوی دوست می‌آید ازآن فرسوده منزل‌ها
کؤوس الراح دارت خذ ید الساقی و قبلها که باشد در کف او قوت جان‌ها قوت دل‌ها
هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ بعد الامم الخالیة کلّ قائم بعد ذاهب خلیفة. و قیل: معناه جعلکم امّة خلفت من قبلها و رأت فیمن قبلها ما ینبغی ان یعتبر به.
وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا قرأ ابن عامر و یعقوب: ساداتنا بکسر التّاء و لف قبلها علی جمع الجمع، وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا.
من قبلها طبت فی الظّلال و فی مستودع حیث یخصف الورق