فندقچه

معنی کلمه فندقچه در لغت نامه دهخدا

فندقچه. [ ف َ دُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) خضاب که بر سر انگشتان تا محاذات بن ناخن کنند. ( یادداشت مؤلف ). سرانگشتی. سرانگشت خضاب کرده. ( از یادداشت دیگر ). فندق بند. رجوع به فندق بند و فندق بستن شود.

معنی کلمه فندقچه در فرهنگ فارسی

خضاب که بر سر انگشتان تا محاذات بن ناخن کنند . سر انگشتی یا سر انگشت خضاب کرده .

معنی کلمه فندقچه در فرهنگستان زبان و ادب

{nutlet} [زیست شناسی- علوم گیاهی] میوۀ فندقی کوچک

معنی کلمه فندقچه در ویکی واژه

میوۀ فندقی کوچک.

جملاتی از کاربرد کلمه فندقچه

گونه‌ای بالنگو است به شکل گیاه علفی یک‌ساله با برگ‌های قاعده‌ای تخم‌مرغی و برگ‌های ساقه‌ای مستطیلی‌ـ سرنیزه‌ای یا مستطیلی‌ـ تخم‌مرغی و باریک در قاعده و برگک‌هایی با دندانه‌های منتهی به خار بلند و گل‌های بنفش مایل به آبی و گاه با لبهٔ زیرین سفید یا آبی کم‌رنگ به طول ۱۱ تا ۲۲ میلی‌متر و فندقچه به طول ۴ تا ۵ میلی‌متر و مستطیلی‌ـ سه‌وجهی و در انتها دارای حاشیهٔ غشایی.