فرهنگ برادوستی

معنی کلمه فرهنگ برادوستی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فرهنگ برادوستی، قدیمترین فرهنگ پارینه سنگی جدید در کوهپایه های زاگرس بود.
این واژه را نخستین بار سولکی در ۱۳۳۶ ش، پس از حفاری غار شانیدر در کوههای برادوست (در کردستان یا شمال عراق، رَواندوز) به کاربرد.
قدمت فرهنگ برادوستی
گاهنگاری آثار برادوستی قدمت این فرهنگ را بین ۳۸۰۰۰ـ۱۹۰۰۰ ق م نشان می دهد.
پاره ای از صاحبنظران احتمال داده اند که این فرهنگ قدیمترین فرهنگ پارینه سنگی جدید در آسیای مرکزی، افغانستان و شبه قاره هند باشد.
فرهنگ برادوستی در کوهپایه های زاگرس
تاکنون در حدود شش اجتماع متعلق به فرهنگ برادوستی در کوهپایه های زاگرس مشخص شده که پنج اجتماع در ایران و یک اجتماع در عراق بوده است.
در حال حاضر، تعیین دقیق شمارِ محلهای باستانی متعلق به این فرهنگ مشکل است، اما آثار پراکنده آن را می توان در سراسر کوههای زاگرس یافت؛ از جمله در شمال کوه زاگرس که قدمت ابزارهای به دست آمده متعلق به این دوره در آن جا به ۳۴۰۰۰ تا ۲۴۰۰۰ سال قبل می رسد.
شمالیترین نقطه ایران که آثار این فرهنگ در آن یافت شده غار خَر (نزدیک بیستون) واقع در بخش مرکزی زاگرس ( کرمانشاه و لرستان امروزی) است.
از جمله یافته های هاو درباره فرهنگ برادوستی
...

جملاتی از کاربرد کلمه فرهنگ برادوستی

بر اساس آثار سکونتگاه‌های وارواسی و شانه‌در، فرهنگ برادوستی به دو دوره قدیم و جدید تقسیم شده‌است، که دورهٔ قدیم از ۳۸۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ پیش و دورهٔ جدید از ۳۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ سال پیش قدمت دارد. در برخی اقامتگاه‌ها آثار فرهنگ برادوستی همراه با آثار فرهنگ زرزی یافت شده‌است، که شاید گواه جدا شدن فرهنگ زرزی از فرهنگ برادوستی باشد. شاید بروز کمبود منابع غذایی حیوانی در ارتفاعات زاگرس در آخرین بیشینه یخچالی (حدود ۲۵۶۰۰ تا ۱۹۰۰۰ سال پیش) که طی آن دما حدود ۷ درجه از دمای امروزی کمتر بوده‌است، منجر به تحول فرهنگ برادوستی به فرهنگ زرزی شده باشد. مطالعات چینه‌شناسی نشان دهندهٔ هیچ گسستی، بین فرهنگ برادوستی و زرزی در سه سکونتگاه مطالعه شده، نیست.
سکونتگاه قره‌کمر، در شمال شهر اَیبَک در ولایت سمنگان افغانستان، کشف شده که آثار به دست‌آمده از آن نزدیکترین مشابه آن فرهنگ برادوستی در کوه‌های زاگرس در ایران است.سکونتگاه‌های دشت ناور، در ولایت غزنی، که قدمتی بین ۳۰٫۰۰۰–۵۰٫۰۰۰ سال دارد و آثار یافت شده در آن شبیه آثار موجود در درهٔ کور بدخشان است.
مطالعهٔ فرهنگ برادوستی از حیث چگونگی‌گذار از دورهٔ پارینه‌سنگی میانی به پسین در آسیای جنوب غربی، گسترش مدرنیته رفتاری در اوراسیا و انقراض نئاندرتال‌ها، نحوهٔ ارتباط با فرهنگ اوریگنیشن در شام و اروپا و ظهور ابزارهای تراشهٔ سنگی نوین اهمیت دارد. هرچند مطالعات در این خصوص هنوز به نتیجهٔ قطعی و دقیقی نرسیده‌است.
در این دوره، سکونتگاه‌های ناحیهٔ زاگرس در فضای باز واقع شده‌است و ابعاد مختلف آن‌ها نشان دهندهٔ یک نظام سلسله‌مراتبی است، به‌طوری‌که گویا سکونتگاه‌های بزرگ‌تر گنجایش پنجاه نفر را دارد. سکونتگاه‌هایی نیز برای دسته‌های کوچک شکارچیان تعبیه شده که دو تا پنج نفر گنجایش دارد و مناسب اقامت کوتاه مدت است. در قیاس با فرهنگ موستری دورهٔ میانی، فرهنگ برادوستی توان ساخت انواع بیشتری از ابزارها را داشته و تکنیک‌های پیشرفته‌تری را برای ابزارسازی به کار گرفته‌است. ساخت ابزارهای تیغه‌ای نشانهٔ بهره‌گیری بیشتر از گیاهان است. اما آنچه یافت شده، ابزارهای دست‌ساز این مردم است و آثاری که نشان‌دهندهٔ فرهنگ معنوی آن‌ها باشد، یافت نشده‌است.
طبق آخرین بررسی‌های منتشر شده، محدودیت‌های مطالعاتی مانع از پاسخ دقیق و قطعی دربارهٔ رابطه فرهنگ پارینه‌سنگی میانی و پسین در ایران است. نخست، اطلاعات عمدتاً مبتنی بر یک سکونتگاه، یعنی ورواسی می‌باشد. دوم، فقدان اطلاعات چینه‌شناسی و زمان‌بندی (کورونولوژیک) با دقت بالاست. سوم، اطلاعات اندکی دربارهٔ فرهنگ موستری دورهٔ پارینه‌سنگی میانی متأخر در زاگرس در قیاس با مناطق دیگر نظیر شام وجود دارد؛ بنابراین، با اطلاعات کنونی نمی‌توان در خصوص منشأ و فرایند پیدایش فرهنگ برادوستی اولیه در زاگرس اظهار نظر کرد.