غایرخان

معنی کلمه غایرخان در لغت نامه دهخدا

غایرخان. [ ی ِ ] ( اِخ ) لقب اینال حق حاکم اترار و از امرای سپاهیان خوارزمشاه که مسبب حمله چنگیز به ایران گردید. مؤلف جهانگشا آرد: چون جماعت تجار ( تجار مغولی که به امر چنگیز برای تجارت آمده بودند ) بشهر اترار رسیدند امیر آن اینال حق بود یکی از اقارب مادر سلطان ترکان خاتون که لقب غایرخان یافته بود و از جماعت بازرگانان هندویی بود که او را در ایام گذشته با او معرفتی بوده است بر عادت مألوف او را اینال جوق می خوانده است و به قوت و اقتدار خان خویش مغرور بوده و از او تحاشی نمی نموده و مصلحت کار خود رعایت نمی کرده. غایرخان بدین سبب متغیر می شده است و بر خویش می پیچیده و نیز طمع در مال ایشان کرد بدین سبب تمامت ایشان را موقوف کرد و به اعلام احوال ایشان رسولی به عراق فرستاد به حضرت سلطان و سلطان نیز بی تفکر به اباحت خون ایشان مثال داد و مال ایشان حلال پنداشت و ندانست که زندگانی حرام خواهد شد بلکه وبال و مرغ اقبال بی پر و بال.
هرآن کس که دارد روانش خرد
سرمایه کارها بنگرد
غایرخان بر امتثال اشارت ایشان را بی مال وجان کرد بلکه جهانی را ویران و عالمی را پریشان و خلقی را بی خان و مان و سروران. به هر قطره ای از خون ایشان جیحونی روان شد و قصاص هر تارمویی صد هزاران سربر سر هر کویی گویی گردان گشت و بدل هر یک دینار هزار قنطار پرداخته شد. ( ص 60 و 61 ). و باز مؤلف جهانگشا آرد: و سلطان از لشکر بیرونی پنجاه هزار مرد به غایرخان داده بود و قراجه خاص حاجب را با ده هزار دیگربه مدد او فرستاده و حصار و فصیل و باره شهر را استحکامی نیک به جای آورده بودند و آلات حرب بسیار جمع کرده و غایرخان نیز در اندرون کار جنگ را بسیجیده شدو مردان و خیلان بر دروازه ها تعیین کرد و به خویشتن بر باره آمد نظاره کنان از کردار نااندیشیده پشت دست به دندان کنان. از لشکر انبوه و گروه با شکوه صحرا رادریایی یافت در جوش و هوایی از بانگ اسبان با برگستوان و زئیر شیران در خفتان در غلبه و خروش و لشکر برگرد حصار چند حلقه ساختند و چون تمامت لشکرها جمع شدند هر رکنی را به جانبی نامزد کرد [ چنگیز ]... و اوکتای را بر سر لشکر که به محاصره اترار نامزد کرده بودند بگذاشت چنانکه خیل از جوانب برکار شده بر مداومت جنگ آغاز نهادند و مدت پنج ماه مقاومت نمودند عاقبت ارباب اترار را چون کار به اضطرار رسید قراجا ازغایر در ایل شدن و شهر بدان جماعت سپردن استنطاق می کرد غایر چون دانست که ماده این آشوبها اوست و به هیچ وجه ابقا را از آن جانب تصور نمی توانست کرد و هیچ کناری نمیدانست که از میان بیرون جهد جهد و جد بی حدمی نمود و مصالحت را مصلحت کار نمیدانست و بدان رضا نمیداد بعلت آنکه با ولی نعمت یعنی سلطان اگر بی وفایی کنیم عذر غدر را چه محل نهیم و از ملامت و تقریع مسلمانان به کدام بهانه تفصی نماییم قراجه نیز الحاحی نکرد و چندان توقف نمود که :

معنی کلمه غایرخان در فرهنگ فارسی

اینال جق حاکم اترار از امرای خوارزمشاه مسبب حمله مغول بایران ( مقت . ۶۱۷ ه ق . ) وی با ترکان خاتون مادر خوارزمشاه خویشی داشت . غایر در مال بازرگانان مغول که برای تجارت بسر حد ایران آمده بودند طمع کرد و ایشانرا نزد محمد خوارزمشاه جاسوس قلم داد . خوارزمشاه بقول اواعتماد نمود و پاسخ داد که مواظب حال آنان باشد . غایر خان تجار مغول را باستثنای یک تن که فرار کرد - کشت و اموال ایشانرا ضبط کرد . آن یک تن که فرار کرد نزد چنگیز خان رفت و صورت واقعه را تقریر نمود . چنگیز خان مردی را بنام [ ابن کفرج بغرا ] که پدرش در خدمت سلطان تکش خوارزمشاه میزیست با دو فرستاده تاتار پیش سلطان محمد روانه داشت و پس از اعتراض بر عمل زشتی که نسبت ببازرگان مغول شده بود تسلیم غایر خان را خواستار شد ولی سلطان زیر بار قبول این تکلیف نرفت زیرا بیشتر روسای او از اقارب غایر خان بودند . از سوی دیگر ترکان خاتون که در کارهای ملک نفوذ داشت و بقدرت ترکان قنقلی مستظهر بود نمیگذاشت که خوارزشاه بچنین اقدامی مبادرت ورزد . خوارزمشاه علاوه بر نپذیرفتن درخواست چنگیز فرستادگان او را هم کشت و با این حرکت سیل هجوم مغول را بدست خود بطرف ایران و بلاد اسلامی کشانید . از بلاد خوارزمشاه نخستین شهری که مورد حمله قرار گرفت اتراربود .غایرخان تصمیم گرفت تا آخرین حد امکان در مقابل مغول مقاومت کند . بهمین جهت با لشکریانی که خوارزمشاه باو داده بود بدفاع مشغول شد و خوارزمشاه یکی از امرای خود یعنی قراجه خاص را نیز با ۱٠٠٠٠ سپاهی دیگر بکمک او فرستاد . قراجه خاص چون تاب مقاومت و دفع لشکریان چنگیز را در خود والینال جق نمیدید او را بتسلیم بمغول دعوت کرد ولی او قبول این امر را خیانت شمرد و بیشتر در دفاع مجاهدت ورزید قراجه خاص عاقبت از یکی از دروازه های شهر خارج شده با لشکریان همراه باتباع چنگیز پیوست ولی جغتای و اوگتای او را بجرم خیانت بولی نعمت خود با جمیع یارانش کشتند و از همان دروازه ای که او خارج شده بود باترار ریختند . اینال حق تا یک ماه مقاومت کرد و هر روز عده ای از مغول را نابود میکرد تا در اواخر کار وی بادو تن از یاران خود باقی ماند و ناچار ببامی پناه برد و با خشت پاره هایی که کنیزکان از دیوار می کندند و باو میداند از خود دفاع میکرد تا عاقبت بچنگ مغول افتاد و جغتای و اوگتای او را کشتند.
لقب اینال جق حاکم اترار و از امرای سپاهیان خوارزمشاه که مسبب حمله چنگیز به ایران گردید .

جملاتی از کاربرد کلمه غایرخان

چنگیز خان پس از حمله به ایران، اترار را محاصره کرد. محاصرهٔ اترار ۶–۵ ماه طول کشید و مقاومت این شهر از دیگر شهرهای ماوراءالنهر بیشتر بود. حاکم شهر غایرخان که می‌دانست چنگیز انتقام سفرای خود را از او خواهد کشید، تا آخرین لحظه پایدارای کرد و چون بالاخره از سلطان محمد کمکی به او نرسید شهر به تصرف دشمن درآمد و حاکم را زنده دستگیر کرده و به نزد چنگیز آوردند. چنگیز فرمان داد نقره داغ کنند و در گوش و چشم او بریزند.