معنی کلمه عروه الوثقی در لغت نامه دهخدا
یکی ماء معین آمد، دگر عین الیقین آمد
سیُم حبل المتین آمد،چهارم عروةالوثقی.منوچهری.و قد أنار اﷲ بصائرهم و أخلص ضمائرهم و أرشدهم الی الهدی و دلهم علی التمسک بالعروة الوثقی. ( تاریخ بیهقی ص 301 ).
عروةالوثقی حقیقت مهر فرزندان اوست
شیفته ست آنکو که اندر عهد او بستار نیست.ناصرخسرو.واثق تو بدان که چون برانگیزی
در حمله توست عروةالوثقی.مسعودسعد.عروةالوثقی است این ترک هوا
برکشید این شاخ جان را بر سما.مولوی.