عدل گستر

معنی کلمه عدل گستر در لغت نامه دهخدا

عدل گستر. [ ع َ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) دادگستر. که بسط عدل و داد دهد. عادل :
تخم اقبال در زمین بقا
بانوی عدل گستر افشانده ست.خاقانی.امثله قضا بر موجب رضای او موشح برأی انور ملک پرور عدل گستر. ( سندبادنامه ص 274 ).

معنی کلمه عدل گستر در فرهنگ عمید

= عادل

معنی کلمه عدل گستر در فرهنگ فارسی

عدل گستری . عمل عدل گستر دادگستری عدالت .

جملاتی از کاربرد کلمه عدل گستر

چو مهدی باشد آنجا عدل گستر براندازد ز عالم جور یکسر
زین دولت عدل گستر ملک‌افزای جشم بد خلق دور داراد خدای
افروخته دولت شه عالم رای ملک‌افزای است و عدل گستر همه‌جای
بهین گیهان خدیو عدل گستر میهن کشور خدای کامران باد
نشسته بود روزی عدل گستر به مسند همچو در آیینه جوهر
خورشید ملک و سایهٔ یزدان جمال دین سلطان عدل گستر و شاه خجسته رای
گیتی ز یمن عاطفت شاه کامکار خورشید عدل گستر و جمشید روزگار
شگفت نیست که از رای عدل گستر تو شوند ساخته چون دو برادر آتش و آب
بساط ظلم تو بستد ز عرصهٔ آفاق بحسن عهد که در رأی عدل گستر تست
سلطان اویس شاه جهاندار کامکار خورشید عدل گستر و جمشید روزگار