عبدالقیس

معنی کلمه عبدالقیس در لغت نامه دهخدا

عبدالقیس. [ ع َ دُل ْ ق َ ] ( اِخ ) ابن اقصی. قبیله ای است بزرگ منسوب به عبدالقیس بن اقصی بن دعمی بن جدیلةبن اسدبن ربیعه... جماعتی بسیار از آن قبیله ازصحابیان بودند. مسکن آنها ابتدا تهامه و سپس به بحرین بود. قراء جار، قمادی ، جبلة، بیضا و جز آن از آن ایشان است. در عهد رسول ( ص ) عده ای از آنان او را یاری کردند. ( از معجم قبائل العرب ) ( از الاعلام زرکلی ).

معنی کلمه عبدالقیس در فرهنگ فارسی

ابن اقصی قبیله ایست بزرگ منسوب به عبد القیس بن اقصی بن دعمی بن جدیله ابن اسد بن ربیعه . جماعتی بسیار از آن قبیله از صحابیان بودند . مسکن آنها ابتدا تهامه و سپس بحرین بود .
ابن اقصی قبیله ایست بزرگ منسوب به عبدالقیس ابن افصی بن دعمی بن جدیله بن اسد بن ربیعه جماعتی بسیار از آن قبیله از صحابیان بودند مسکن آنها ابتدا تهامه و سپس به بحرین بود قرائ جار قمادی جبله بیضا و جز آن از آنان ایشانست در عهد رسول ( ص ) عده از آنان او را یاری کردند

معنی کلمه عبدالقیس در دانشنامه آزاد فارسی

عَبْدُالْقَیْس
(یا: عبوقیس) قبیلۀ بزرگ عرب عدنانی، از قبایل ساکن نواحی یمامه و بحرین و احسا در جزیرةالعرب. اینان پیش از اسلام از اتباع دولت حیره بودند و در ۹ق اسلام آوردند و بعد از رحلت پیامبر (ص) از پیوستن به مرتدین خودداری کردند و به همراه قوای خلیفۀ وقت با مرتدان به جنگ برخاستند. در جنگ قادسیه و تصرّف فارس شرکت داشتند و پس از آن تا خراسان پیش رفتند. به نوشتۀ احمد بن عنبه حکومت شهر فاره در زمان او با شیوخ عبدالقیس بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه عبدالقیس

عامربن عبدالقیس گوید یقین دیدن چیزها بود بقوّت ایمان.