طوسک

طوسک

معنی کلمه طوسک در لغت نامه دهخدا

طوسک. [ س َ ] ( اِ ) نوعی از خار است که آن را بعربی شوکةالدراجین و خس الکلب ومشطالراعی خوانند. گویند اگر قدری از گل آن بکوبند و در شیر مالند شیر بسته گردد و اگر بجوشانند و بر موضعی که خواهند قطع کردن ِ ضماد کنند بی حس گرداند. ( برهان ) ( آنندراج ). مشطالراعی. ( فهرست مخزن الادویه ).

معنی کلمه طوسک در فرهنگ عمید

= دیفساقوس

معنی کلمه طوسک در فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیره دیبساغوس ها جزو رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که گونه ای از آن در نواحی مختلف ایران سانتیمتر ۸٠ تا ۱ / ۵ متر می رسد این گیاه دارای برگهای دندانه یی می باشد که دو به دو مقابل هم قرار گرفته اند گلهایش بنفش یا سفیدند . از جوشانده برگها و گلهای این گیاه در تداوی به عنوان معرق و اشتها آور و مدر استفاده می کنند توسک لحیانی جرامعه مشط الراعی چوپان دراقی دنساقوس حسن الکلب شوک الذراجین .

معنی کلمه طوسک در دانشنامه عمومی

طوسک ( مامیسا یا گل کبوتر ) ( Scabiosa ) سَرده ای از گیاهان گلدار از تیرهٔ خواجه باشیان است. از سردهٔ طوسک ۲۵ گونه گیاه علفی یک ساله و چندساله در ایران می روید. این گل در کتاب های طب سنتی با نام های «مامی ثا»، «مامی ثای صحرایی» و در عربی با نام های، «ورد الحمام»، «حشیشه الجرب»، و به فرانسوی، «Scabieuse»، ذکر شده است.
در قدیم در ایران باور بر این بود که اگر قدری از گُل طوسک را بکوبند و در شیر بمالند شیر بسته می گردد و اگر بجوشانند و بر موضعی که می خواهند قطع کنند بگذارند بی حس می کند.
بلندی گل کبوتر ۴۰ تا ۱۰۰ سانتیمتر است و گیاهی است چند ساله، دارای برگ های دراز، باریک، متقابل. بدون دندانه. گلهای آن دارای نوش فراوان و به رنگ آبی مایل به بنفش، و مورد علاقه شدید زنبور عسل می باشد.
در ریشه این گیاه تانن، نشاسته، قند ساکاروز، ساپونین، گلوکوزیدی به نام «اسکوبیوزید» وجود دارد.
در طب سنتی و از روزگاران قدیم، این گیاه از داروهای مفید بیماری های پوستی مانند: جرب بوده است، نامگذاری آن هم بر همین اساس صورت گرفته است. این گیاه اثر تقویت کننده بر روی هضم و تصفیه کنندگی خون را دارد. برای تهیه دم کرده آن ۱۰ گرم از برگ گیاه را در یک لیتر آب خوش دم کرده و صاف نموده و میل می کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه طوسک

اسکابیوسا کوموسا یکی از گونه های طوسک است.