معنی کلمه طشت و خایه در لغت نامه دهخدا
خِرَد چو مورچه در طشت حیرت است از آنک
مدبران را تدبیر طشت و خایه نماند.انوری.علم طشت و خایه از زاغان ظلمت بین که باز
صد هزاران خایه در نُه طشت مدفون کرده اند.مجیر بیلقانی ( در صفت شب ).طشتی است این سپهر و زمین خایه ای در او
گر علم طشت و خایه ندانسته ای بدان.خاقانی.مگر موبد پیر در باستان
بدین طشت و خایه زد این داستان.نظامی.|| کنایه از آسمان و زمین هم هست ، چه زمین بمنزله تخم مرغ است درمیان آسمان. ( برهان ) ( آنندراج ). || و نام طلسمی باشد. || و علم نجوم را نیز علم طشت و خایه گویند. ( برهان ). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2ص 166 شود.