طرازان

معنی کلمه طرازان در لغت نامه دهخدا

طرازان. [ طِ ] ( نف ، ق ) در حال طرازیدن.

معنی کلمه طرازان در فرهنگ فارسی

در حال طرازیدن

جملاتی از کاربرد کلمه طرازان

صائب به نوا کوش، کز این نغمه طرازان کافی است همین صوت دلارای تو ما را
دهد ارمغان، کلک معنی نگارم به صورت طرازان چین و ختایی
سنگ تزئینی طرازان یک اندیس مصالح ساختمانی است که در استان قزوین قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سنگ تزئینی است.سنگ میزبان این اندیس داسیت است و دیرینگی آن به دوران ائوسن می‌رسد.
صحن چمن ز نغمه طرازان تهی شده است از بلبلان به جای، همین آشیانه ای است
چهار گوشه ی سجاده اش ز فرط جلال طراز سبحه طرازان گنبد دوّار
جز اختراع جنون امل‌ طرازان نیست قیامت دو نفس عمر و حسرت جاوید
شکستند جوهر طرازان فطرت چو فولاد در بیضه بال و پر ما
سزد که سبحه طرازان گنبد اعلی بدین قصیدۀ غرّا کنند استغفار
بخت او گر بدل نغمه طرازان گذرد شاخ طوبی شود از برگ و ثمر پیکرنای
دم بدادند مرا دام طرازان حواس زآنکه پرواز نه در اوج مکان میکردم
در مزین رشته گوهر طرازان وجود گوهر ذات تو آذین دکان آفتاب