طخارستان

معنی کلمه طخارستان در لغت نامه دهخدا

طخارستان. [ طُ رِ ] ( اِخ ) طخیرستان نیز گویند، ولایتی است وسیع و بزرگ که شامل چندین شهر میباشد. و من حیث المجموع از نواحی وتوابع خراسان بشمار می رود. این ولایت به دو قسمت منقسم است : طخارستان عُلیا، طخارستان سفلی. طخارستان علیا، واقع در شرقی بلخ و غربی جیحون است ، و بین آن و بلخ بیست وهشت فرسنگ مسافت میباشد. طخارستان سفلی نیزدر غربی نهر جیحون واقع شده ، ولی فاصله آن تا بلخ ، بیش از فاصله طخارستان علیا تا بلخ است ، و تمایلش بشرق بلخ نیز افزونتر از طخارستان علیا است. اصطخری گوید: بزرگترین شهرهای طخارستان طالقان است که در زمین هموار و مسطح واقع شده و فاصله آن تا کوهستان تیرپرتابی بیش نیست. ( معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 31 ).
در جغرافی کیهان از معجم البلدان نقل کرده گوید: اراضی فارس پیشین و قبل از اسلام میانه شهر بلخ تا آذربایجان و ارمنستان و فرات تا عربستان و عمان و مکران و کابل و طخارستان بوده و قریب یکصدوپنجاه فرسخ طول و همین اندازه عرض داشته است. ( کیهان سیاسی حاشیه ص 214 ). طخارستان در قسمت شمالی غور و پایتخت آن شهر بامیان بوده است. قال الکندی : انه ( یعنی اللعل ) ظهر اولاً فی جبل الراهون ثم ظهر له معدن بین «وخان » و «شگتان » فی موضعیُدعی بدخشان من اطراف طخارستان و هذا هو اللعل. ( الجماهر ص 88 ). محمد معین در مقدمه برهان قاطع ص 24 مینویسد: تخارستان ( طخارستان ) چنانکه از نام آن برمی آید، اسم ناحیه ای است مشتق از نام قومی که در آنجا سکونت داشتند . ناحیه تخارستان بین بلخ و بدخشان است و در عصر تسلط عرب و زمان ساسانیان این ایالت از ساحل آمودریا تا معابر هندوکش وسعت داشته است . بقول یاقوت دو طخارستان وجود داشته : طخارستان علیا و طخارستان سفلی ولی بنظر نمیرسدکه قدما از این تقسیم حدود مشخصی در ذهن داشته باشند. طخارستان علیا ظاهراً در مشرق بلخ و مغرب جیحون ( آمودریا ) بود و طخارستان سفلی نیز در مغرب جیحون واقع بود منتهی از سمت مشرق دورتر از طخارستان علیا قرار داشت تخاریان مردمی قوی و نیرومند بودند. تخارستان تا نهضت مردمان شمالی جزو پادشاهی یونانی بلخ ( باکتریا ) بشمار میرفت . و عاقبت آنان با اقوام دیگر دولت مزبور را منقرض کردند هپتال ها ( هیاطله ) در اواخر ایام یزدگرد دوم شاهنشاه ساسانی ( متوفی 438 م. ) تخارستان را تسخیر کردند . دوره محاربات عرب با شاهان محلی و آخرین افراد خاندان ساسانی و ترکان برای تملک تخارستان ، از ملک تخارستان به نام جبغو ( جبغویه : طبری ص 1206 ) یاد میشود. این منازعات اندکی پیش از سال 740 م. بنفع عرب خاتمه یافت. بعدها تخارستان بخشی از حکومت غوریان ، یعنی خاندان غوریه که در بامیان حکومت میکردند گردید. بنظر میرسد که از قرن هفتم هجری ( سیزدهم میلادی ) نام کشور تخارستان از استعمال افتاده باشد. صاحب قاموس الاعلام آرد: نام خطه بزرگی است در مشرق بلخ و این سوی مجرای جیحون و به دو نام وصفی علیا و سفلی منقسم میگردید. بزرگترین شهرش را طالقان مینامیدند و معموره های دیگری ، مانند خلم ، سمنجان ، بغلان ، سکاکند و زوالین داشته ، وطن جمعی کثیر از مشاهیر علما بوده است. امروز این نام متروک و مجهول است و خطه ٔمزبور تابع افغانستان است - انتهی :

معنی کلمه طخارستان در فرهنگ فارسی

طایفه از ملوک غور که پای تخت آنان بامیان بود .

معنی کلمه طخارستان در دانشنامه آزاد فارسی

طُخارستان
رجوع شود به:طخار

جملاتی از کاربرد کلمه طخارستان

انوشیروان در سال ۵۷۱ میلادی بخش سند، بست، رخج، زابلستان، طخارستان و کابلستان را متصرف شد. چغانیان نیز به تبعیت ایران درآمدند اما سرزمین سغد در اختیار ترکان باقی ماند و این به سبب صلحی بود که میان خسرو انوشیروان و ایستمی خان بسته شد.