طبعفریب. [ طَ ف َ ] ( نف مرکب ) آنچه طبع را بفریبد. آنچه طبع را جلب کند : تا بدان عشوه های طبعفریب از من ساده طبع برد شکیب.نظامی.میوه های لطیف طبعفریب از ری انگور و از سپاهان سیب.نظامی.
معنی کلمه طبع فریب در فرهنگ فارسی
( صفت ) آن چه طبع را جلب کند و فریفته سازد .
جملاتی از کاربرد کلمه طبع فریب
ما مست ره و هوای دل طبع فریب رخش هوس از فراز تازان بدنشیب
ای درین بتکده طبع فریب برده غوغای بتان از تو شکیب
ای درین بتکده ی طبع فریب برده غوغای بتان از تو شکیب
تا بدان عشوههای طبع فریب از منِ سادهطبع برد شکیب