صورتواره
معنی کلمه صورتواره در فرهنگستان زبان و ادب

صورتواره

معنی کلمه صورتواره در فرهنگستان زبان و ادب

[نجوم] ← صورتوارۀ فلکی

معنی کلمه صورتواره در دانشنامه عمومی

صورت نما ، صورتواره فلکی ، اخترگان یا آستِریسم ( به انگلیسی: Asterism ) در اخترشناسی به مجموعهٔ دو یا چند ستاره گفته می شود که از دید ناظر زمینی الگوی بارزی را تشکیل داده، ولی صورت فلکی تلقی نمی شوند. صورت واره می تواند بخشی از یک یا چند صورت فلکی باشد. درگفت و شنود روزانه، تمایز آشکاری میان «صورت فلکی» در مفهوم الگوی ستاره ای و «صورت فلکی» در مفهوم یک منطقه از آسمان موجود نیست ولی در سیستم های مدرن ستاره شناسی صورت های فلکی مورد استفاده، مفهوم دوم را دارد. برای مثال صورت وارهٔ ستارگان دب اکبر شامل هفت ستارهٔ درخشان است و از نظر صورت های فلکی هم از سوی انجمن بین المللی اخترشناسی خرس بزرگ شناخته شده است.
همانند صورت های فلکی، صورت واره ها را هم ستارگانی پدید می آورند که؛ هرچند از دیدگاه زمینی همسایه و وابسته به یک دیگرند، به راستی در بیشتر موردها، هیچ گونه پیوندی با هم ندارند و هرکدام از آن ها فاصله ویژه و بسیار متفاوتی از زمین و از یکدیگر دارند.
شکل های ساده ای که از چند ستاره درست شده اند، شناسایی صورت واره ها را در پهنای آسمان آسان می کنند و بنا بر این صورت واره ها؛ به ویژه برای کسانی که می کوشند خود را با آسمان شب آشنا سازند، پدیده هایی بسیار سودمند و دل پذیر و دل خواه اند. به عنوان مثال صورتواره چوب لباسی از جمله مشهورترین صورتواره ها در نزد منجمین آماتور است.
• چوب لباسی
• مثلث تابستانی
• مربع پاییزی
• شش ضلعی زمستانی
• مثلث زمستانی
• بنات النعش صغری و کبری
• مثلث بهاری

جملاتی از کاربرد کلمه صورتواره

این صورت فلکی را معمولاً از روی صورتواره "مربع بزرگ" آن می‌شناسند البته تنها سه ستاره در سه گوشه این مربع به اسب بزرگ تعلق دارند که شامل ستارگان آلفا (مرکب الفرس)، بتا (ساعد الفرس) گاما (گاما اسب بزرگ) می‌شود و ستاره گوشه شمال شرقی یعنی سُرَّةالفَرَس متعلق به صورت فلکی زن برزنجیر (آندرومدا) است.