صطبل. [ ص ِ طَ ] ( اِ ) مخفف اصطبل است : افریقیه صطبل ستوران بارکش عموریه گریزگه باز و بازدار.منوچهری.گوش بعضی از تعالواها کر است هر ستوری را صطبلی دیگر است.مولوی.رجوع به اصطبل شود.
جملاتی از کاربرد کلمه صطبل
نامردی زمانه نگر کزین صطبل بر قصرها شدند فراجاف جافها
نی صطبل او را نه آخور نی حصار خوابگاه او نه جز خارا و خار
بر آرند چون باد پای از صطبل نوازند شیپور و کوبند طبل
همتی کن پا برون نه زین صطبل سوی میدان تاز با صد کوس و طبل