صدقیا

معنی کلمه صدقیا در لغت نامه دهخدا

صدقیا. [ ] ( اِخ ) آخرین ( تن ) از سلسله سلاطین یهود. او پسر یوشیا و عم یهویاگین و نام حقیقی وی متانیا بود و نبوخد نصر ( نبوکد نزر ) نام او را به صدقیا مبدل کرد و او را به تخت نشانید. وی در 21 سالگی جلوس کرد و مدت یازده سال از 598 تا 588 پیش از مسیح پادشاهی کرد. ( دوم تواریخ ایام 36:11 ) وی مردی نادان و سخیف الرأی بود و بروزگار او اسباط فاسد گشتند و وی را چندان اقتدار نبود که ارمیا را پاک کند و پیمبران دروغ گو را بر آن داشت که اسباط را بفریفتند و ازاین کار زیانها پدید شد. به سال نهم سلطنت خویش بر نبوخد نصر عاصی گشت و نبوخد نصر به یهودیه لشکر کشیدو همه شهرهای آنجا را مسخر کرد و به سال یازدهم سلطنت او که با قرن چهارم پیش از میلاد مطابق بود پادشاه بابل اورشلیم را بگرفت. صدقیا با رجال دولت خود بخیال افتاد که شبانه فرار کند، لکن عساکر کلدانیان آنان را در دشت اریحا دریافتند و صدقیا را دست گیر کرده به ربله بحضور نبوخد نصر بردند و او وی را بر بیوفائی و پیمان شکنی که کرده بود سخت سرزنش کرد و بفرمود که بکیفر این کار زشت فرزندان او را پیش چشمش بکشتند،سپس فرمان داد تا چشمان او را کندند و بند نهاده مغلولاً او را به بابل بردند ( دوم پادشاهان 25:1 - 11 ودوم تواریخ ایام 36:12 - 20 ) و بدینطور نبوتی که درباره او شده بود که ببابل برده خواهد شد اما آن رانخواهد دید کامل گشت ( ارمیا 32:4 و 5 و 34:3، مقابل حزقیال 12:13 ). ( از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و مجمل التواریخ و القصص ص 145 شود.
صدقیا. [ ] ( اِخ ) یکی از رؤسای دیوانخانه یهویاکم ( ارمیا 36:12 ). ( قاموس کتاب مقدس ).
صدقیا. [ ] ( اِخ )یکی از مدعیان نبوت که نبوخد نصر ( نبوکد نزر ) امر بقتلش داد. ( ارمیا 29:21 و 22 ). ( قاموس کتاب مقدس ).
صدقیا. [ ] ( اِخ ) یکی از کسانی که عهدنامه را مهر کردند ( نحمیا 10:1 ). ( قاموس کتاب مقدس ).
صدقیا. [ ] ( اِخ ) یکی از مدعیان نبوت که در ایام آحاب بود ( اول پادشاهان 22:11 و 24 و دوم تاریخ ایام 18:10 و 23 ). ( از قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه صدقیا در دانشنامه آزاد فارسی

صِدْقیّا ( ـ پس از ۵۸۶پ م)(Zedekiah)
صِدْقیّا
آخریـن شـاه یهــودا (۵۹۷ـ۵۸۶پ م)، پسر یوشیا، و جانشین یهویاکین. او را نبوکدنصّر (بخت النصر) بر تخت نشاند، ولی سر به شورش برداشت و به جرم آن وادارش کردند به نظارۀ اعدام پسرانش بنشیند، سپس کورش کردند و به بابِل فرستادند. شاهد این وقایع اِرمیای پیامبر بود که آن ها را در عهد عتیق بازگفته است.

جملاتی از کاربرد کلمه صدقیا

امپراتوری نو-بابلی تحت حکومت نبوکدنصر دوم پادشاهی یهودا را بین ۵۹۷–۵۸۶ پ.م. اشغال کرد. ارتش بابل هیکل سلیمان را در اورشلیم ویران کرده بود. طبق کتاب مقدس عبری، پادشاه پادشاهی یهودا، صدقیا بود. مجبور به تماشای ذبح دو پسر خود شد و پس از آن، چشمانش را بیرون انداختند و به بابل (دولت‌شهر) تبعید کردند (دوم پادشاهان 25).