۱ - معاشر همصحبت همنشین یار جمع اصحاب صحاب غ صحابه صحبان صحب . ۲ - همراه همسفر . ۳ - خداوند چیزی مالک : صاحب ملک صاحب خانه . ۴ - وزیر خواجه . ۵ - عنوانی که در ممالک اطراف ایران به انگلیسیان معنون و سپس بخارجیان داده اند . توضیح این کلمه با بسیاری از کلمات دیگر ترکیب اضافی شود و غالبا به فک اضافه آید . یا صاحب احداث . رئیس نظمیه رئیس شهربانی . یا صاحب جزیره . ( اسماعلیان ) رئیس دعوت اسماعلیه در هر جزیره . یا صاحب جوزا . عطارد ( زیرا برج جوزا خانه اوست ) .
جملاتی از کاربرد کلمه صحبان
آنکه ز راه سخن فصحت صحبان شکست وآنکه به حسان مرا نسبت او عار شد