معنی کلمه صامسون در لغت نامه دهخدا
صامسون. ( اِخ ) نام قریه بزرگی است در دامنه جنوبی کوه صامسون و قضای سو که از ولایت آیدین که بر روی ویرانه های شهر قدیم پریانه بنا شده است و بدینجا قلعه مخروبه قدیمی و آثار عتیق دیگرنیز دیده میشود. و این شهر سابقاً در ساحل واقع بوده لکن امروز از دریا دور است. ( قاموس الاعلام ترکی ).
صامسون. ( اِخ ) نام قضای مرکزی سنجاق جانیک از طرابوزان است ، و از طرف مغرب با قضای بافره و از سوی مشرق با قضای چهارشنبه و از سمت جنوب با سنجاق آماسیه از ولایت سیواس و از جهت شمال به بحر اسود محدود و بانضمام ناحیه قواق دارای 183 قریه است. اراضی آن مرتفع و بیشتر آبهای آن در حدود جنوبی است و وارد رود مردایرماق میشود و از آنجا بدریا میریزد و یا مستقیماً وارد دریا میگردد. هوای این منطقه در نقاط مرتفع خنک میباشد. محصولات آن حبوبات گوناگون و مقدار بسیار تنباکوی اعلی و سبزیجات و میوجات گوناگون است و حیوانات اهلی بدانجا فراوان میباشند. قرائنی نشان میدهد که سابقاًاز معادن این منطقه بهره برداری میشده است. در ناحیه قواق یک نوع چوب جنگل به دست میاید و در قسمت جنوبی جنگل های فراوان یافت میشود. ( قاموس الاعلام ترکی ).