معنی کلمه شیوه گری در لغت نامه دهخدا
اگرچه شهر پر از دلبران چالاک است
تو خود به شیوه گری شیوه دگر داری.نزاری قهستانی.می چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گرچه در شیوه گری هر مژه اش قَتّالیست.حافظ.|| حیله گری. ( فرهنگ فارسی معین ) :
شاه دانست کآن چه شیوه گری است
دزد خانه به قصد خانه بری است.نظامی.