شه مات

معنی کلمه شه مات در لغت نامه دهخدا

شه مات. [ ش َه ْ ] ( اِ مرکب ) شاه مات. در اصطلاح بازی شطرنج نماینده حالت مغلوب شدگی. کلمه ای است که دربازی شطرنج گویند یعنی شاه کِشت شد و شاه مات شد. ( از ناظم الاطباء ). شکست سخت. مغلوب کامل :
هم از توست شه مات شطرنج بازان
تو را مهره زاده بشطرنج بازی.
ابوالطیب مصعبی ( از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 384 ).
ایا وزیر همایون محترم که جهان
مسخّر عمل تست ازپی شه مات.سوزنی.بدان آمد که یک منصوبه بازد
که با پیلان بهم شه مات سازد.نظامی.چو میمردند میگفتند هیهات
کزین بازیچه دور افتاد شه مات.نظامی.- شه مات شدن ؛ مات شدن شاه در بازی شطرنج :
جهان رختت همی بُرد و همی شه مات خواهی شد
اگر نه مدبری پس با جهان شطرنج چون بازی.ناصرخسرو.از اسب پیاده شو بر نطع زمین رخ نه
زیر پی پیلش بین شه مات شده نعمان.خاقانی.- شه مات کردن ؛ مات کردن شاه کسی را در بازی شطرنج.
- || مجازاً، مغلوب کردن : و هر منصوبه که شناخت میباخت تا شاهزاده را شه مات کند. ( سندبادنامه ص 160 ).
|| کنایه از نیست شدن و استیصال و شکست خوردن و باختن باشد.( آنندراج ).

معنی کلمه شه مات در فرهنگ معین

(شَ ) نک شاه مات .

معنی کلمه شه مات در فرهنگ عمید

در شطرنج، هنگامی که مهرۀ شاه مات شود.

معنی کلمه شه مات در فرهنگ فارسی

هنگامی که شاه شطرنج را مات کنند گویند : شاه مات .

جملاتی از کاربرد کلمه شه مات

زآنکه گشتم به عرصه چون شه مات نیک سرگشته همچو فرزینم
باخت دست دیگر و شه مات شد وقت شه شه گفتن و میقات شد
هم از بست‌ شه مات شطرنج بازان‌ ترا مهره داده‌ بشطرنج بازی‌
اگرچه بود گلرخ شاهزاده ولی شه مات شد از یک پیاده
به شطرنج عشق تو شه مات گردد برش باز کن از پی امتحان رخ
ابر نطع ظفر باد سر تیغ تو کرده شاهان مخالف را شه مات به نعتین
از اسب پیاده شو بر خاک زمین رخ نه زیر پی پیلش بین شه مات شده نعمان
به پیل حادثه شه مات باد عمر عدوت به بازی فلکی از عرای باد افراه
چرخ را اسب و رخی طرح کند در تدبیر فتنه را بر در شه مات نشاند بی‌رنج
حیف اوقات تو و حالات تو بر بساط نرد حق شه مات تو