شاهد پرستی

معنی کلمه شاهد پرستی در لغت نامه دهخدا

شاهدپرستی. [ هَِ پ َ رَ ]( حامص مرکب ) عمل شاهدپرست. زیباپرستی. جمال پرستی.

معنی کلمه شاهد پرستی در فرهنگ فارسی

عمل شاهد پرست زیبا پرستی

جملاتی از کاربرد کلمه شاهد پرستی

پیری و شاهد پرستی ناخوش است خسروا، تا کی پریشانی هنوز
دست ازین شاهد که داری بازکش شاهی و شاهد پرستی نیست خوش
مکن عیب از پی تر دامنی شاهد پرستی را که از خونابه سر تا پای او همواره تر باشد
زان خنده ای که غنچه به روی نسیم کرد شاهد پرستی دل خود کام تازه شد