شاه پریان

معنی کلمه شاه پریان در لغت نامه دهخدا

شاه پریان. [ هَِ پ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رئیس و بزرگ پریها. شاه اجنه. قهرمانی که در افسانه ها و فلکلورایرانی نقش های مهم بعهده دارد و آن موجودی است افسانه ای که اصلش از آتش است و بچشم نیاید و غالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. و در برخی از افسانه ها به نوعی از زنان جن که خوبروی باشد اطلاق گردد.
- قصه شاه پریان ؛ داستان و افسانه فرمانروای پریان.
- دختر شاه پریان ؛ دختر فرمانروا و سلطان پریان.
- || مجازاً، زنی سخت گرامی و عزیز. رجوع به پری شود.

معنی کلمه شاه پریان در فرهنگ فارسی

رئیس و بزرگ پریها شاه اجنه ٠ قهرمانی که در افسانه ها و فلکلور ایرانی نقش های مهم بعهده دارد و آن موجودی افسانه ای که اصلش از آتش است و بچشم نیاید و غالبا نیکو کار است بعکس دیو که بد کار باشد ٠ و در برخی از افسانه ها به نوعی از زنان جن که خوبروی باشد اطلاق گردد ٠

جملاتی از کاربرد کلمه شاه پریان

که دارد شاه پریان دختری بکر که نتوان کرد مثلش ماه را ذکر
چه خوانم من فسون ای شاه پریان که تو در شیشه و افسون نگنجی