شاه مشرق
معنی کلمه شاه مشرق در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شاه مشرق
تویی شاه مشرق تویی شاه مغرب به حجت چه حاجت بود مر عیان را
بر قیاس شاه مشرق کارسلان خان سخاست دیدن بکتاش و بغرا برنتابد بیش از این
ز تدبیرت عجب نبود که شاه مشرق و مغرب به هر روزی نهدروی از خراسان سوی قسطنطین
درگاه شاه مشرق و مغرب نظام دین خورشید آسمان جهان سایه خداست
عدوی شاه مشرق را بسوزد هر زمانی دل بسوزد آن دلی کآتش مر او را در میان باشد
مسعود شاه مشرق و مغرب که هر زمان بر تاج او سپهر سعادت کند نثار
گرچه از سوز تو روز ما چو روز محشرست شاه مشرق را شفاعت خواه روز محشری
این هم از بخت شاه مشرق بود که بدو رونق عمل بفزود
حسب حال با عجایب فتح شاه مشرق است وآن شجاعتها که او بنمود هنگام قتال
تا تو باشی شاه مشرق را وزیر و کدخدا بنده زیبد پیش تو چون اردوان و اردشیر