شاه بانگ

معنی کلمه شاه بانگ در لغت نامه دهخدا

شاهبانگ. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) شابابج. شابانج. شابانک و شاه بابک و شاه بانج. ورجوع به شابابج و شابانج و شابانک و شاه بابک شود.

معنی کلمه شاه بانگ در فرهنگ فارسی

گیاهی است پایا از تیره مرکبان که ارتفاعش بین نیم تا یک متر میرسد و معمولا به حالت خودرو در اراضی خشک می روید . ساقه این گیاه راست و برگهایش نوک تیز و ناهموار و دارای کرک پنبه یی در سطح تحتانی پهنک است . طبق گل گیاه مذکور کوچک و بر روی آن گلهایی لوله یی به رنگ سفید یا مایل به زرد است . از این گیاه سابقا به عنوان مقوی معده و مدور معرق و قاعده آور استفاده میکردند ولی امروزه متروک است . در استعمال خارجی از شاه بانگ بعنوان التیام دهنده زخمها استفاده میشود این گیاه در اکثر نقاط دنیا و نیز ایران می روید شایانگ بذیلبا شاهبانج شجره البراغیث طباق منتن قوثیرا قونیزه اسپرم غم بیابانی شوکه منیه شوکه منتنه برنوف ترهلی شاه بانج شابانج .
شابابج شابانج

معنی کلمه شاه بانگ در فرهنگ اسم ها

اسم: شاه بانگ (دختر) (فارسی)
معنی: گیاهی با میوه زرد رنگ و معطر

جملاتی از کاربرد کلمه شاه بانگ

خواست‌ روزی آسمان ‌بوسد رکاب‌ رخش شاه بانگ زد بر وی قضا کای بی‌ادب از راه‌کرد