شاندرمن

معنی کلمه شاندرمن در لغت نامه دهخدا

شاندرمن. [ دِ م َ ] ( اِخ ) از بلوکات طوالش گیلان است که از شمال محدود است به طالش دولاب و از جنوب به ماسال و از مشرق به گسگر و از مغرب بخلخال. قریب 3000تن سکنه دارد. قرای معتبر آن عبارتند از: انجیلان ، شالکی ، دوماف. اهالی آن چادرنشین و اغلب بگله داری اشتغال دارند. و عده قرای آن 37 و مساحتش 9 فرسخ مربع و 644 خانوار دارد. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 278 ).

معنی کلمه شاندرمن در فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای ماسال شهرستان طوالش . حدود ۶۵٠٠ تن سکنه . محصول عمده آن برنج نخود گندم عسل ابریشم و لبنیات است .

جملاتی از کاربرد کلمه شاندرمن

انجیلان ، روستایی از توابع بخش شاندرمن شهرستان ماسال در استان گیلان ایران است.
این روستا در دهستان شاندرمن قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۳۵ نفر (۱۰۵خانوار) بوده‌است.
دهکده‌های بخش معاف، از توابع شاندرمن، کردنشین است. کردانی که زمانی‌ از زنجان یا خلخال بدینجا آمده‌ا‌ند می‌گویند که اینها به مذهب داودی پایبندند که همان اهل حق است، مابقی ساکنین این بخش شیعه‌مذهب ا‌ند جز پاره‌ای که اهل سنت و جماعت‌ا‌ند،  زبان اصلی‌ کردان شاندرمن کردی است و بفارسی هم سخن می‌گویند. 
این روستا در دهستان شاندرمن قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۸ نفر (۵۳خانوار) بوده‌است.