شارکو

معنی کلمه شارکو در لغت نامه دهخدا

شارکو. [ ک ُ ] ( اِخ ) ژان باتیست. پزشک و کاشف فرانسوی. وی بسال 1867 م. در نویی -سور - سن تولد و به سال 1936 م. در سفر دریا وفات یافت. پسر شارکو ( ژان مارتن ) و مصنف آثار درخشان در زمینه مطالعات خود در اقیانوسهای مناطق جنوبی است.
شارکو. [ ک ُ ] ( اِخ ) ژان مارتن. پزشک فرانسوی که بسال 1825 م. در شهر پاریس متولد و بسال 1893م. وفات یافت. شهرت او بسبب آثاری است که درباره بیماریهای عصبی تصنیف کرده است. رجوع به روانشناسی از لحاظ تربیت دکتر علی اکبر سیاسی شود.

معنی کلمه شارکو در فرهنگ فارسی

پزشک و کاشف فرانسوی . وی بسال ۱۸۶۷ م . در نویی - سور - سن تولد و بسال ۱۹۳۶ م . در سفر دریا وفات یافت

جملاتی از کاربرد کلمه شارکو

گزارش‌های تاریخی فراوانی از افرادی که قبل از تشریح بیماری توسط شارکو یا اندکی پس از آن زندگی می‌کرده‌اند و احتمالاً به بیماری ام‌اس مبتلا بوده‌اند در دست وجود دارد.
بلویلر در زولیکون شهری کوچک در نزدیکی زوریخ در سوئیس زاده شد. او فرزند رودلف بلویلر کشاورزی ثروتمند و پولین بلویلر بود. در زوریخ پزشکی خواند و پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۸۸۱ در کلینیک روان‌پزشکی والدو در برن به عنوان دستیار گوتلیب بورکهاردت به کار پرداخت. در سال ۱۸۸۴ این شغل را ترک کرده یک سال را در سفرهای مطالعاتی پزشکی گذراند و نزد ژان ماری شارکو در پاریس، برنارد فون گادن در مونیخ و هم چنین به لندن رفت. پس از آن به زوریخ بازگشت و در بیمارستان دانشگاهی بورگ هولزلی به عنوان دستیار آغاز به کار کرد.