معنی کلمه شاخ گل در لغت نامه دهخدا
ز شوخی های ناز آن شاخ گل در خانه میماند
به دلها خارخار جلوه مستانه میماند.میرزارضی دانش ( از آنندراج ).به باغ میرود آن شاخ گل سلیم دگر
بهار در چمن امروز میهمان گل است.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).- شاخ گل بر سر زدن ؛ آراستن موی سر با شاخ گل. کنایه از سرافراز ساختن :
از غبارم شاخ گل بر سر ملائک میزنند
تا بتان از نقش پا گل بر مزارم ریختند.ملامحمد علی واحد ( از آنندراج ).