سگ اصحاب کهف

معنی کلمه سگ اصحاب کهف در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سگ اصحاب کهف (قرآن). سگ اصحاب کهف، جایگاهی ویژه و قابل توجه دارد. براساس آیات قرآن سگی بوده که به همراه اصحاب کهف به خواب سیصد و نه ساله رفته و با ایشان برخاسته است. گفته شده که او سگ گله بود و هنگامی که چوپانش به اصحاب کهف پیوست، او نیز به ایشان می پیوندد. هنگامی که از ترس آواز در دادن و آگاه کردن دشمنان، می رانندش، او چون انسان به سخن می آید و می گوید: «من او را می طلبم که شما می طلبید...» پس دست از او می دارند و او را با خود به غار می برند. از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل است که سگ اصحاب کهف یکی از سه حیوانی است که به بهشت برده می شود.
سگ اصحاب کهف هنگام پناه گرفتن آنان در غار، آن ها را همراهی می کرد: •• «إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»؛ «زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!».
← تفسیر آیه
سکون، سلامت و یک نواختی حالت سگ بر در غار اصحاب کهف، در مدت طولانی خواب آنان مشهود بود: •• «إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»؛ «زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!». •• «وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا»؛ «و (اگر به آنها نگاه می کردی) می پنداشتی بیدارند؛ در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ می گرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می کرد). اگر نگاهشان می کردی، از آنان می گریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می شد!».
← بیان تفسیری آیه
سگ اصحاب کهف، دارای جایگاهی ویژه و قابل توجه است: •• «سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا»؛ «گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی می گویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» - همه این ها سخنانی بی دلیل است - و گروهی می گویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاه تر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!».
← تفسیر آیه
...

جملاتی از کاربرد کلمه سگ اصحاب کهف

گرگ در ایام عدلش چون سگ اصحاب کهف برنمی آید ز بیم گوسفند از کنج غار
چون سگ اصحاب کهف آن خرس زار شد ملازم در پی آن بردبار
جهان پر شد مگر گوشت گرفتست سگ اصحاب کهف و صاحب غار
تا هست عمر چون سگ اصحاب کهف تو سر بر دو دست بر سر کویت مجاورم
چون طعامش پاک دادی پس مسلم باشدت چون سگ اصحاب کهف او را نگهبان داشتن
گرگ در ایام عدلت چون سگ اصحاب کهف از تهیدستی دل خود می خورد در کنج غار
نهاده سر دل صاحبدلان بخاک درش چنانکه آن سگ اصحاب کهف کرد و صید
شیر نظر با سگ اصحاب کهف خون مرا باز خوریدن گرفت
کز آستان تو صد شیر کی تواند کرد به سنگ چون سگ اصحاب کهف دور مرا
به دور عدل تو ز اندیشه سیاست، گرگ گرفت چون سگ اصحاب کهف گوشه غار