سرزن

معنی کلمه سرزن در لغت نامه دهخدا

سرزن. [ س َ زَ ] ( نف مرکب ) سرکش و عنان پیچنده و نافرمان. ( برهان ) ( آنندراج ) :
این چو مگس خون خور و دستاردار
و آن چو خره سرزن و باطیلسان.خاقانی.

معنی کلمه سرزن در فرهنگ عمید

۱. (ورزش ) در فوتبال، بازیکنی که در زدن ضربات با سر مهارت دارد.
۲. آن که از اطاعت امری سر باز زند، سرکش، نافرمان، سرزننده.

معنی کلمه سرزن در فرهنگ فارسی

سرکشی و عنان پیچنده و نافرمان

جملاتی از کاربرد کلمه سرزن

این چو مگس خون خور و دستاردار و آن چو خره سرزن و باطیلسان
این رشته زیر بر کن وین تنگ قفس بشکن از عرش برین سرزن ور دام خطر داری
گهی از تن نزارم همه دست غم به سرزن گهی از دل فگارم همه آه با اثر کن
بر بارکش هژبری تند و بلا شکر با سرزن اژدهایی پیروز و جان شکار