سر افسار
معنی کلمه سر افسار در فرهنگ عمید
معنی کلمه سر افسار در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سر افسار
مرد گرفته سر افسار خر وز پی خر چون اجل آن حیله گر
برین آخر چو خر بیکار تا چند؟ فرو کرده ز سر افسار تا چند؟
سبز خنگ چرخ را از بهر خاتون هلال این سر افسار مرصع بر سر اکنون کرده اند
فروکردم ز سر افسار دانش نهادم پای در بازار رامش
هرصبح جز برای سر افسار ابلقت گردون درم نریزد و دینار نشکند
درست مشرقی باید سر افسار براقش را درست مغربی بر سر، فسار این و آن زیبد
رایض فرهنگ او طبع حرون را گرفت در پا زنجیر کرد بر سر افسار زد
صبح شب رنگ سیا وش را سر افسار بتاب بر گرفت از سر به جایش بست رخش تهمتن