سالیری
جملاتی از کاربرد کلمه سالیری
از اینجا فیلم مجدداً به زمان گذشته برمیگردد، اما این بار به دورانی که سالیری تقریباً مردی چهلساله است و تبدیل به آهنگسازی بزرگ و نامدار در سراسر اروپا شدهاست.
این بار موتسارت در حال تمرین اپرای خود است، که سالیری متوجه میشود در اپرای او رقص وجود دارد و رقص نیز جزو ممنوعیتها محسوب میشود؛ بنابراین، موتسارت دومرتبه به دردسر میافتد، و این بار نیز، از همهجا بیخبر، برای میانجیگری به سراغ سالیری میرود. سالیری موذیانه به او قول همکاری میدهد. اما یک اتفاق به نفع موتسارت تمام میشود: خودِ امپراتور در یکی از جلساتِ تمرین حاضر میشود و چون کار را بدون رقص نمیپسندد، شخصاً مجوز اجرای رقص را میدهد.
امپراتور برای یکی از اقوام نزدیک خود، که دختری جوان است، به دنبال یک معلم موسیقی میگردد. او که به انتخابِ موتسارت تمایل دارد، از سالیری مشورت میخواهد. از طرفی، موتسارت وضع مالیِ بدی دارد و برای اینکه بتواند جزو آهنگسازان سلطنتی شود و از حقوق و مزایا برخوردار شود، نیاز به بررسی آهنگهای خود توسط هیئت آهنگسازان سلطنتی دارد. او از این وضعیت بسیار ناراضی است و تصمیم میگیرد که آثار خود را به آنها ارائه ندهد.