سالیانی

معنی کلمه سالیانی در لغت نامه دهخدا

سالیانی. ( ص نسبی ، اِ مرکب ) سالانه. وظیفه یکساله. ( استینگاس ). || مدید. دیرین. طولانی :
بحق صحبت ما سالیانی
بحق دوستی و مهربانی.( ویس و رامین ).

معنی کلمه سالیانی در فرهنگ فارسی

۱ - وظیفه یکساله سالانه . ۲ - ( صفت ) مدید دیرین طولانی : بحق صحبت ما سالیانی بحق دوستی و مهربانی . ( ویس و رامین ) .

جملاتی از کاربرد کلمه سالیانی

دگر سالیانی برست و بمرد از آسیب روز بدش جان نبرد
نیاگان ما سالیانی هزار در این آرزو مانده بودند خوار
همی داشتش سالیانی هزار نه مرگ و نه درداندر آن روزگار
به حق صحبت ما سالیانی به حق دوستی و مهربانی
برآمد چنین سالیانی هزار از ایشان نه سالار و نه شهریار
بسا سالیانی که در روزگار به پیوند تو خوبی آرد به کار
برآمد کنون سالیانی چهار که دارم من آن کوه و دریا حصار
بدو گفت کای پیر ناهوشیار برآمد مرا سالیانی هزار