ساعت تا ساعت
معنی کلمه ساعت تا ساعت در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ساعت تا ساعت
چون معمّا را بیرون آوردم و نسختی روشن نبشتم، نماز دیگر خواجه بونصر آن را بخواند و سخت شاد شد و بخدمت پیش رفت؛ چون بار بگسست - و من ایستاده بودم- حدیث احمد ینالتگین خاست و هر کسی چیزی میگفت، حدیث هرون و خوارزم نیز گفتن گرفتند، حاجب بو النّضر گفت: کار هرون همچون کار احمد باید دانست، و ساعت تا ساعت خبر رسد. گفت: «الفال حقّ، ان شاء اللّه که چنین باشد.» بونصر ترجمه معمّا به ترک دواتدار داد و امیر بخواند و بنوشتند و به بونصر بازدادند. و یک ساعت دیگر حدیث کردند، امیر اشارت کرد و قوم بازگشت. خواجه بونصر بازآمده بود، باز خواندند و تا نماز شام خالی بداشتند، پس بازگشت و بخیمه بازشد و مرا بخواند و گفت: