ساده کرده
معنی کلمه ساده کرده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ساده کرده
گهی به پیکرم از سیم ساده کرده قبای گهی بگردنم از مشک ناب بسته طناب
چون لوح ساده کرده دل را ز جمله نقشی پس نام او نوشته بر روی لوح ساده
راز دو کون در نظر ما دو عینک است تا همچو آبگینه ورق ساده کرده ایم
در غرب، بیشتر فنگشویی را با باگوآی هشت بهشت میشناسند. در آن هر سهخطی به یکی از جنبههای زندگی مربوط است. با باگوآی هشت آرزو میتوان فنگشویی را به قدری ساده کرده که بدست هرکسی بکار گرفته شود. استادان فنگشویی قدیمی آن را نیو فنگشویی میخوانند چون هم ساده است و هم اینکه از فرمهای دورنما، تأثیرات زودگذر و دورهای سالیانه در آن صرف نظر شدهاست. باگوآی هشت آرزو، خود به دو شاخه تقسیم میشود که یکی از قطبنما و جهتهای اصلی استفاده کرده و دیگری در اصلی را بکار میبندد.
فناوری امضای همراه، بیش از هر چیز کار را برای شهروند متقاضی دریافت خدمات ساده کرده است؛ اما این سهولت استفاده، نیازمند تعامل قوی و اثربخشی است که بین بازیگران و ذینفعان آن جاری میشود.
چندین کتاب در گرو باده کرده ایم تا از غبار، صفحه دل ساده کرده ایم
تا ساده کرده ام دل خود را ز مدعا نقش مراد در نظرم نقش پا شده است
در صدر همه ویژگی های ادمودو و قوی ترین جنبه آن باید جنبه اجتماعی این شبکه باشد. درست مانند فیس بوک، ادمودو جستجو ی دوستان و اضافه کردن آنها به لیست دوستان برای کاربران را ساده کرده است – حال این دوستان چه معلم باشند و چه دانش آموز.