معنی کلمه نصیر آباد در لغت نامه دهخدا
نصیرآباد. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران در 9 هزارگزی جنوب غربی کرج بر سر راه کرج به اشتهارد، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 114 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔکرج ، محصولش غلات ، چغندر، بنشن ، و اقسام میوه ها. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
نصیرآباد. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران. در 19 هزارگزی شمال غربی ری ، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 187 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و چغندرقند و محصولات آنجا صیفی و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
نصیرآباد. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران در 26 هزارگزی جنوب شرقی شهریار، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 203 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و میوه های صیفی و چغندرقند، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
نصیرآباد. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیروان شهرستان زنجان در 7 هزارگزی جنوب شرقی سیروان ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 103 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه محلی ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و گلیم بافی و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
نصیرآباد. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان غنی بیگلو از بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، در 36 هزارگزی مشرق ماه نشان ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 319 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و انگور، شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
نصیرآباد. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان ، در 16 هزارگزی شمال غربی ابهر، در جلگه سردسیری واقع است و 444 تن سکنه دارد، آبش از قنات ، محصولش انگور و غلات ، شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
نصیرآباد. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیکله بخش هوراند شهرستان اهر، در20 هزارگزی جنوب هوراند، در ناحیه کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 211 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و حبوبات و میوه های سردرختی ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).