معنی کلمه مازار در لغت نامه دهخدا
ما زار به عشق تو و دل غمزده تست
زین بیش دل غمزده ما را مازار.هدایت ( ازآنندراج ). || آزرده مشو. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
گر به فرمان سخنی گفتم مازار از من
زانکه جرم است در آن حضرت نافرمانی.فتوحی ( در عذرخواهی از انوری ، از آنندراج ).
مازار. ( اِ ) عطار و گیاه فروش را گویند. ( برهان ). عطار و دوافروش. ( ناظم الاطباء ).